«مهدی طارمی» در گفتوگوی اختصاصی با «فوتبال 360»؛ سطح فنی تیم ملی آن چیزی نیست که در جام جهانی موفق شویم
به گزارش فوتبال 360، «عادل فردوسیپور» در سفر به استان بوشهر به دیدار ستاره تیم ملی فوتبال ایران رفت و گفتوگویی مفصلی را با «مهدی طارمی» بعد از گذراندن فصلی درخشان در تیم پورتو پرتغال انجام داد؛ «طارمی» در گفتوگوی خود نسبت به وضعیت آمادهسازی تیم ملی برای حضور در جام جهانی گلایههایی را مطرح کرده و همچنین انتقاداتی را نسبت به عملکرد مسئولان فدراسیون فوتبال و کادرفنی تیم ملی داشته است. او همچنین نسبت به خبر جلسه بازیکنان شاخص تیم ملی در نهاد ریاست جمهوری واکنش نشان داده است. در ادامه بخش اول گفتوگوی اختصاصی «فوتبال 360» با «مهدی طارمی» را میخوانید.
*خوشحالم که در «فوتبال 360» میزبان تو هستیم. چقدر اینجا خدایی قشنگ است.
شما دوست دارید؟
*اولاً که خیلی قشنگ است؛ چون ما در وسط خلیجفارس هستیم و فکر میکنم در فاصله 40-30 کیلومتری بوشهر و 350-340 کیلومتری دوحه قرار داریم. الان سوار کشتیای هستیم که قرار است در هنگام بازیهای جام جهانی، بین بوشهر و دوحه بارها رفت و آمد کند و تو هم که قرار است به جام جهانی بروی و بدرخشی و انشالله اتفاقات خیلی خوب برایت رقم بخورد. ما هر دویمان در مسیر که آمدیم، کلهپا شدیم. به ویژه تو که رنگت هم پریده بود.
نه! اما جفتمان دریازده شده بودیم.
*آره فکر میکنم ... .
دریازدگی بود.
*در چند ماه اخیر، درباره تیم ملی خیلی بحث شده است. من، هم با «دراگان اسکوچیچ» دوست شما خیلی مفصل صحبت کردم و هم با «میرشاد ماجدی» که سرپرست فدراسیون فوتبال است. الان میخواهم با یکی از باتجربهترین بازیکنان تیم صحبت کنم. من فکر میکنم تا الان حداقل تدارک خوبی برای جام جهانی ندیدهایم. فیفادیها را داریم یکی پس از دیگری از دست میدهیم، آنهم در شرایطی که رقبا 4-3 بازی انجام میدهند اما ما دورهم جمع میشویم و به گرمای قطر میرویم که فکر میکنم از اینجا هم گرمتر بود یا شاید هم نبود. 31 بازیکن دور همدبگر و ... . آیا از روند آمادهسازی تیم ملی راضی هستی؟
به هیچ عنوان. من تا الان هیچ مصاحبهای درباره تیم ملی و شرایطی که وجود دارد، انجام نداده بودم. چون واقعیت این است که دوست ندارم به مردم دروغ بگویم و اگر ما جلوی دوربین میرویم، باید بگوییم همهچیز خوب است و امید بدهیم اما واقعا اینچنین چیزی وجود ندارد و من نمیبینم و آن تدارکاتی که باید برای جام جهانی باشد، اصلا وجود ندارد! فدراسیون را از یک خرابه تحویل گرفته و به آقای عزیزیخادم تحویل داده شد و حالا در زمان فعلی، فدراسیونی داریم که خیلی بدتر است. مشخص نیست تصمیمگیرنده چه کسی است. اعضای هیاترئیسه هستند یا نمیدانم سرپرست فدراسیون است و مشخص نیست چه کسی دارد تصمیم میگیرد و ما بازیکنان حتی گاهی اوقات نمیدانم با چه کسی باید مستقیم صحبت کنیم.
ما با تیمهایی مثل آمریکا و انگلیس در جام جهانی بازی داریم و یک برنامه خیلی ساده است. وقتی شما برنامهریزی برای فیفادی در کانادا انجام میدهید، باید به این مسئله فکر کنید که آمریکا در گروهمان است و شاید یکسری چیزها باشد که برنامهتان کنسل شود. کانادا به آمریکا نزدیک به هم بوده و رابطه خوبی باهم دارند و این کشور به عنوان پلن اول نمیتواند برای تیم ملی باشد، به هر حال میگویم که سیاست و ورزش با یکدیگر دخیل هستند و شما نمیتوانید آن را از هم جدا کنید. برنامهریزی از اول غلط بود و بعدش غلطتر شد و هیچ دستاوردی برایمان نداشت و ما داریم فیفادیها را از دست میدهیم و حتی فیفادی بعدی هم مشخص نیست چه اتفاقی قرار است بیفتد و فقط یاد گرفتهایم بگوییم که «اسم تیمها را نگوییم که این وسط معامله کنسل نشود!» یا اینکه تیمی وجود ندارد که بخواهد کنسل شود، یا با مردم دارند بازی رسانهای انجام میدهند. به هر حال ما هیچ تدارک خاصی برای جام جهانی تا الان نداشتهایم اما امیدوارم که از این به بعد بهتر شود. به نظر من دغدغه مسئولان ما، صندلی ریاست فدراسیون فوتبال است؛ یعنی هیچ دغدغهای جز آن ندارند. هر کسی که هست یا نیست و یا میخواهد کاندیدا شود و بیاید، فقط دغدغهاش این است که چه کسی روی آن صندلی مینشیند. من با حتم به شما میگویم که هیچکس به فکر فوتبالمان نیست!
*صحبتهایی را قبلاً انجام داده بودی که ما لباس نداریم و لباسهایمان را باید بشوییم و ... . من حتی شنیدهام در اردوی قطر که پدرشان را در آوردیم آنقدر به قطر رفتیم، یعنی ولمان که میکنند به آنجا میرویم چون یکسری چیزها در آنجا برایمان مجانی است و با خودمان میگوییم گرم است اما مهم نیست. مثلاً میگفتند که بازیکنان قهوه یا چای میخواستند بخورند، خودشان باید پول میدادند!
در چند روز اول بله. ببینید یکسری چیزها وجود دارد و وقتی شما برنامهریزی نداشته باشید، نمیدانید که چه کاری باید انجام بدهید. مثلاً برای یک کافی یا چای خوردن، میگفتند اگر بعد از ناهار میخواهید بخورید، باید پول بدهید. ما میگفتیم حاضریم پول بدهیم، میشود لطفاً برایمان بیاورید؟ اما برایمان نمیآوردند!
*چرا؟
نمیدانم. یعنی اصلاً چنین اردویی که ما رفتیم، در شأن فوتبال باشگاهی هم نبود. مثلاً الان برای بازیکن تیم ملی خیلی زشت است که شما او را بیاورید که فقط ضربه به چارچوب بزند و یکسری حرکات انجام بدهد. شاید در عمل انجام شده قرار گرفتید اما در ابتدا میدانستید که شما وقتی بازیکنان استقلال را خط میزنید، تبعاتی دارد.
*آره.
آن تبعات را باید به جان میخرید یا پای آن بایستید و یا اگر نمیایستید، این اتفاقات هم دارد که در شأن فوتبال ملی نبوده و نیست و من حداقل در این چند سال ندیدهام. یکسری چیزها مثل نظم از گذشته با ما آمده که ما به آن نظم عادت کردیم و وقتی یکسری بینظمیهای عادی را میبینیم، به چشممان خیلی بزرگ میآید. از زمانِ اردوی بحرین تا الان ببینید که چند بازیکن به تیم ملی آمدهاند؟ فکر میکنم 50-40 بازیکن به راحتی آمدهاند، اما تیم ملی باید به گونهای باشد که شما آرزوی پوشیدن پیراهن را داشته باشید؛ یعنی 6 سال یا نمیدانم 2 سال زحمت بکشید و زحمتکشی و تلاشی باشد تا به تیم ملی برسید اما 50-40 بازیکن بهراحتی از اردوی بحرین تا الان به تیم ملی آمدهاند و جایگاه پیراهن تیم ملی پایین آمده و همه دارند به تیم ملی میآیند.
*من شنیدهام که در اردوی قطر بازیکنان تیم تا ساعت 4-3 صبح مافیا بازی میکردند. شما به عنوان بزرگتر تیم تایید میکنید؟ اینکه نظم وجود نداشته که باید بازیکن ساعت مشخص بخوابد یا ساعت مشخص صبحانه بخورد، اما گفته میشود که صبحانه آزاد بوده و هر کسی که دلش میخواسته صبحانه میخورده است! مثلاً بازیکن تا 4 صبح مافیا یا هر بازی دیگری را انجام میداده و تا لِنگ ظهر میخوابیده است!
گفتم که همه اتفاقات از برنامهریزی انجام شده نشأت میگیرد. البته چیزی که وجود دارد، این است که شما در آن گرما باید برعکس هم زندگی کنید. مثلاً اینکه شما ساعت 8 صبح بلند شوید، مثل بوشهر است و نمیتوانید در آن گرما کاری را انجام بدهید اما آن داستان فرق میکرد. راجع به بازی کردن بچهها، تا 4 صبح نه ... .
*ساعت 3 حالا.
نه. شاید تا یک تایمی بازی میکردند ... .
*پس ساعت 2، احتمالا خودت هم بازی میکردی.
بله. من خودم هم یکی دو بار بازی کردم اما تا ساعت 4-3 و این داستانها وجود نداشت. با اینحال میگویم که متاسفانه همه این اتفاقات از برنامهریزی است و آن نظم لازم وجود نداشته است.
*ما به همراه «اسکوچیچ» در مرحله دوم مقدماتی که با بحرین و عراق و ... بودیم و در آستانه حذف قرار داشتیم، نتایج خیلی خوبی گرفتیم. بعد از آن گذشت و به بازی رفت و برگشت کرهجنوبی رسیدیم که درخشان و خوب نبودیم و در سئول باختیم و وقتی هم مقابل الجزایر شکست خوردیم، نگرانیها بیشتر شد. تو به لحاظ فنی به عنوان یکی از بازیکن باتجربه تیم که 7-6 سال در تیم عقبه و سابقه داری، آیا نگرانی احساس میکنی و وضعیت را به لحاظ فنی چطور میبینی؟
به لحاظ فنی که قطعاً ما آن پتانسیل را داریم و استعدادی که بچههای ما دارند، از نظر من میتواند جزو بهترین استعدادهای سالهای اخیر فوتبال ایران باشد و آن استعداد وجود دارد. گفتم که ما از بیس و پایه خراب هستیم و در زیر صفر قرار داریم. از همه جای ارکان فوتبالمان بگیرید تا بالاترین نقطه. استعداد به تنهایی کافی نیست که شما بخواهید موفقیت بهدست آورید، الان نشستهایم و 4 ماه دیگر جام جهانی است اما هنوز نمیدانیم که باید چه کار کنیم. با این تدارکی که داشتیم، قاعدتا نباید در جام جهانی موفق شویم و شرایط نرمال این است که ما موفق نشویم. حالا ببینیم خدا برایمان چه میخواهد. (باخنده)
*به لحاظ فنی صحبتی که وجود دارد این است که بازیکنان باتجربه تیم که سابقه همکاری با کادرفنیهای قبلی را داشتند، همانگونه «ویلموتس» را نپذیرفتند. این مسئله را که میتوانی قبول کنی؟
بله.
*حتی در قبال «دراگان اسکوچیچ» با وجود آنکه نتایج خوبی گرفته، این نگاه وجود دارد و میگویند ما نمیتوانیم با این سیستم کار کنیم. بینظمی و بیبرنامگی فدراسیون به جای خودش، اما از نظر دیسیپلین، کاراکتر و ... این قیاس را چطور میبینی؟
اینکه بچهها «ویلموتس» را نپذیرفتند، سردار (آزمون) باید دربارهاش پاسخ بدهد چون او مصاحبه کرد که بچهها نشستهاند و تصمیم گرفتهاند که «ویلموتس» نباشد و این صحبتها از آنجا آمد و جواب این صحبتها را خودش باید بدهد چون شاید من نظرم متفاوت بوده و نظرها خیلی تفاوت دارد. اینکه فوتبالیستها تصمیم بگیرند که کدام مربی را دوست داشته باشند و چه کسی بیاید و ... دست فوتبالیست نیست، چون ما کارمان چیز دیگری است و مسئولین فدراسیون باید تصمیم بگیرند که چه اتفاقاتی میافتد. اما میگویم مسائلی که به لحاظ فنی در تیم ما در حال حاضر وجود دارد، آن چیزی نیست که ما بتوانیم در جام جهانی موفق شویم. چیزی که من میبینم، چون من تا الان مصاحبه نکردم و وقتی گروهمان هم مشخص شد، من چیزی نگفتم و به یکسریها هم که صحبت کردند گفتم که چیزی نگویید و احساسی صحبت نکنید، چون درست است که باید به مردم امید بدهیم که ما میتوانیم اما امید واهی دادن هم خوب نیست. یعنی چیزی که نمیتوانی انجام بدهی را نگو.
*شما بازیکنان باتجربه تیم صحبتهایی را با «وزیر ورزش» در قطر داشتید. قطعاً راجعبه امکانات و اینکه وضعیت زیر صفر است و مشکلات تیم که قطعاً صحبت کردید، درباره مسائل فنی هم آیا بحثی شد یا خیر؟
وقتی ما به قول معروف «وزیر ورزش» را جایی گیرش میاندازیم، معمولاً از مشکلات بیشتر صحبت میشود، چون مسائل فنی به وزیر ورزش مربوط نمیشود و به رئیس فدراسیون مرتبط است که تصمیمگیری کند که در تمامی ردههای سنی تیم ملی چه کسی باشد یا چه کسی نباشد. ما بیشترین صحبتمان درباره مشکلاتی بود که از لحاظ لباس، پاداشها و اتفاقاتی که در آینده قرار است رخ بدهد، داشتیم و قول خیلی خوبی دادند که همه صحبتهای انجام شده، عملیاتی خواهد شد و شاید یکی از مسائل هم آن باشد.
*و فراتر از آن، آیا با نهاد ریاستجمهوری صحبتی از سمت شما و یکی دو بازیکن دیگر انجام شده است؟
من در جریان این نیستم که با نهاد ریاستجمهوری چه کسی صحبت کرده و این خبر از کجا آمده است.
*تو خودت صحبت کردی؟
خیر. من راجعبه این خبر با «علی» هم صحبت کردم ... .
*«علی جهانبخش»؟
بله. چون اسم او آمده بود.
*گفتند که با «آقای مخبر» و ... .
نه. قبل از اینکه به اردوی قطر برویم، پسر آقای مخبر آمدند و یکسری صحبتهایی را انجام دادند و گفتند با «آقای مخبر» یک جلسه بگذاریم. فکر میکنم بعد از بازی با عراق بود که «آقای مخبر» به داخل رختکن آمده و قول مجوز ماشین به بازیکنان داده بودند، مثل کاری که «آقای احمدینژاد» بعد از صعود تیم ملی به جام جهانی انجام داده بود. صحبتهای پسر «آقای مخبر» راجعبه این موضوع گفتند که بعداً اعلام کردند اگر هماهنگ شد، ما به آنجا برویم اما یک بندهخدایی که دوستمان بود و بعد از جدایی از تیم ملی، مدیرکل تشریفات ریاستجمهوری شد، ما به دیدن ایشان رفتیم و فقط تبریک بگوییم چون در تیم ملی دوستمان بود!
*یعنی شما بلند شدید و به نهاد ریاستجمهوری رفتید فقط «آقای خراطی» را ببینید و ... .
نه. «آقای خراطی» نبود.
*آهان «آقای نقیپور».
بله.
*یعنی شما این همه راه تا آنجا رفتید که «آقای نقیپور» را ببینید؟
این همه راه که تهران است دیگر.
*نه. تهران بودن که درست اما مثلاً ... .
بله.
*خداییش؟ میتوانم ... .
میتوانید باور کنید یا نکنید؟
*بله. اشکالی که ندارد؟
ما رفتیم و با «آقای نقیپور» صحبت کردیم ... .
*فقط «نقیپور» و هیچکس دیگری را ندیدید؟
بله. فقط «نقیپور».
*یک چالش یا نمیدانم سوتفاهم بین تو و «دراگان اسکوچیچ» بهوجود آمد، سر یک مصاحبه که او میگفت مصاحبهاش درست ترجمه نشده و ... اما تو یک توییت کرده بودی و نوشته بودی که ما خیلی تاکتیکپذیر هستیم. از اردوی تیم ملی کنار گذاشته شدی و همه به تو زنگ زدند؛ از جمله خودِ «اسکوچیچ» و «کریم باقری» و جواب هیچکس را هم ندادی. چه اتفاقی رخ داد؟ واقعا سوتفاهم بود؟
تیکهتیکه جلو برویم. درباره سوتفاهم باید بگویم که ایشان مصاحبهای را انجام داد و من ابتدا از مصاحبهاش مطمئن شدم و با یک مربی کروات که صحبت کردم، گفت چنین صحبتی انجام شده است. من گفتم مطمئن هستید؟ او گفت بله. من به فارسیاش کاری نداشتم که بد ترجمه کردند یا خیر اما من طبق صحبتی که به زبان خودشان وچیزی که مربی کروات ... .
*مربی کروات یعنی «برانکو»؟
حالا یک مربی کروات. وقتی او به من گفت و من مطمئن شدم، گفتم که فوتبال ایران تاکتیکپذیر است. من یک سوال از شما دارم؛ فوتبال ایران تاکتیکپذیر هست یا نیست؟ در این سالهایی که شما هستید، دیدید که ... .
*بله هست اما «اسکوچیچ» میگفت صحبتی که من انجام دادم، منظور این بوده که هر کسی در هر زمینهای میتواند بهتر شود. من گفتهام که مثلا در حوزه تاکتیکپذیری بازیکنان ایران میتوانند بهتر باشند. هر چقدر هم که خوب هستند، اوکی و من بحثی ندارم اما میتوانند از آن هم بهتر شوند.
در همه جای دنیا و در همه کارها اینگونه است. اصلاً انسان و بشریت همین است که همواره روزبهروز پیشرفت میکند و میتواند بهتر شود.
*اگر «کیروش» سرمربی تیم ملی بود، راستش را بگو؛ جرأت داشتی که چنین توییتی را بزنی؟
«آقای کیروش» هم چنین صحبتی را انجام نمیداد.
*نه. فرض را بر این بگیریم که این صحبت را انجام میداد.
او چنین حرفی نمیگفت. به نظر من همه این اتفاقات از بینظمی و بیبرنامگی میآید. به هر حال نظم است که حرف اول را میزند. بازیکنان چند دسته هستند چون این بینظمی وجود دارد اما در زمان قدیم چنین داستانی وجود نداشت و تیممان یکدل بود. الان کسی نیست که آن همبستگی را در تیم بهوجود بیاورد.
*جواب تلفن کریم (باقری) را نداده بودی؟
من واقعاً شماره ایشان را نداشتم. واقعا شماره «آقا کریم» را نداشتم و موقعی هم که ایشان زنگ زده، من طبیعتاً شماره غربیه را جواب نمیدهم. زمانیکه من را دعوت نکردند، فردا یا پسفردایش به «کریم انصاریفرد» زنگ زدم و گفتم که به اتاق آقا کریم (باقری) برو و به ایشان گفتم که من شماره شما را نداشتم و عذرخواهی هم کردم. گفت که قطع کردی. گفتم اگر هم قطع کردم، من شمارهای که سیو نداشتم را قطع کردم چون شاید در آن لحظه کاری داشتهام و جواب نمیدهم و اگر الان هم شما، شمارهتان را عوض کنید و با شماره دیگری به من زنگ بزنید، من بازهم جواب نمیدهم چون شماره شما را سیو ندارم. گفت به هر حال اتفاقی که افتاده اما من گفتم از شما عذرخواهی میکنم و قصدی نداشتم که بخواهم جواب ندهم.
*کاملاً درک میکنم که چقدر دل تو برای تیم ملی میسوزد. میدانی که الان چه مقطع حساسی را داریم و چه اتفاقات خوبی باید برای تیم ملی رخ بدهد اما خودت سالهای سال در ردههای مختلف ملی و تیمهای باشگاهی بودی و میدانی که اگر رختکن متحد نباشد و بازیکنان کنار هم نباشند و همبستگی وجود نداشته باشد، شما به لحاظ فنی اگر هم ستارگان یک نسل را هم کنار یکدیگر بگذاری، آن تیم به جایی نمیرسد. من فکر میکنم هر تصمیمی که گرفته شود و هر اتفاقی که رخ بدهد، یکی دو ماه مانده به جام جهانی باید بچهها یکدل و متحد شوند. مهم این است که این اتفاق هر 4 سال یکبار رخ میدهد چون مردم با وجود مشکلات و سختیهایی که دارند، همه امیدشان به تیم شما و تیم ملی کشورمان است که دارد در جام جهانی حاضر میشود.
100درصد. من یک چیزی را بارها گفتهام و میگویم؛ اینکه فردای بازی با آمریکا ما کدام سمت هستیم؟ سمتی هستیم که 50-40 میلیون تا یک هفته ناراحت هستند ... .
*شاید تا یک ماه و حتی یکسال.
شاید هم بیشتر و اتفاقات بدی رخ بدهد یا سمت دیگر هستیم که 80 میلیون نفر شاد هستند. یعنی ما کدام سمت هستیم و کدام طرف میتوانیم باشیم؟ با شرایط فعلی، ما در سمت «ناراحتی» هستیم. من اصلاً دوست ندارم این اتفاق رخ بدهد و همه توان خودم را میگذارم که این اتفاق نیفتد. چه بازی کنم یا نکنم، چه باشم یا نباشم، تمام تلاش خودم را میکنم تا سمت «شادی» مردم باشم. چیزی که ما نداریم و فوتبال میتواند یک هفته به مردم شادی بدهد. راجعبه «انگلیس» نمیشود صحبت کرد؛ چون یکسری کشورها جزو کشورهای ترازاول فوتبال دنیا هستند و اصلاً راجعبه آنها نمیشود صحبت کرد. شاید با برنامهریزیهای دقیقتر بشود اتفاقات خوب رقم زد، چون فوتبال بازی اتفاقات است اما الان با بهترین نسل آمریکا بازی داریم. کدام سمت میخواهیم باشیم؟ این مسئله به همه بر میگردد. به هر حال کشورمان، کشوری است که به آمریکا موضعگیری داریم، تا به اینجای کار ما چهارم هستیم.
*در گروه چهارم هستیم؟
بله. فعلا چهارم هستیم.
*یعنی بازی ولز را هم میبازیم.
اصلاً تا اینجای کار حتی از این هم بدتر امکان دارد که باشیم.
*مثلاً چه اتفاقاتی قرار است در این مدت رخ بدهد؟
مهم نیست که اتفاقاتی رخ بدهد یا خیر. مهم این است که ما میخواهیم چند باشیم. ما میخواهیم دوم باشیم یا چهارم؟
*قطعاً مسئولان در بالاترین سطح از خدایشان است در این گروهی که قرار گرفتیم (که موفق شویم)، چون اگر در گروه دیگری بودیم شاید برایشان مهم نبود اما الان در گروهی هستیم که آمریکا و انگلیس حضور دارند و یکسری ملاحظات و مسائل وجود دارد. قطعا آنها از خدایشان است که بهترین اتفاقات رقم بخورد اما شاید کمی دیر شده باشد. من میگویم اگر 2 سال پیش این گروهبندی انجام میشد، ما الان وضعمان خیلی بهتر بود و من شک ندارم بهترین امکانات ایجاد میشد اما الان شرایطمان به یک فدراسیون بی در و پیکر برخورد کرده، یک ویرانهای که ... .
همه این اتفاقات به آن صندلی بر میگردد. وقتی شما فکرتان این باشد که آیا من روی این صندلی مینشینم یا نه، اصلاً دیگر توانی ندارید که بخواهید فکر کنید بچههای تیم ملی چه دغدغهای دارند.
*در زمان «آقای عزیزیخادم» که با تیم ملی کار میکردید، یکسری حرف و حدیث درباره خوبان عالم و ... مطرح بود. شماره تو 9 بود و ...
9، 7 و 11.
*9، 7 و 11. واقعا چه بود و چه کاری انجام میدادید؟
9، 7 و 11 بهترینها بود.
*آیا چیزی به چشم دیدی؟ من شنیدهام که پاداش میخواستند تعیین کنند، مثلا 1500 دلار بازی داخلی و 3500 دلار بازی خارجی و حتما باید مضربشان ... .
به 7، 9 و 11 میرسید.
*باید به آن عدد نزدیک میبود. پس این مسئله ... .
باید به آن اعداد میرسید.
*باید به آن اعداد میرسید؟
بله. اصلاً به 7، 9 و 11 نمیرسید که فایده نداشت! باید یا جمعشان میشد 7، 9 و 11. مثلاً دقیقه 69 گل میزدی، 9 در آن وجود داشت.
*خودت هم به این مسئله اعتقاد پیدا کردی؟
من که نه اما چیزی که وجود داشت.
*گل زدن اتفاقی است که شما بازیکنان باید آن را رقم بزنید، مثلاً چیزی را دیدی که ... .
آنها اعتقاد داشتند.
*چه اتفاقی رخ میدهد؟ چیزی که تو به چشم خودت دیده باشی.
7، 9 و 11 میگویند جزو اعدادی است که آنها را دوست داشتند و به هر طریقی به این اعداد میرسید.
*مثلاً جمع پاداشها باید به 7 و ... .
مثلاً راجعبه پاداشها، ما میگفتیم که 6 و 4 میشود 10. ما هم که متوجه نبودیم، میگفتیم که قبلاً اینگونه بوده است. اما دیدیم که پاداشها، 3.5 و 5.5 شد ... .
*که 9 بشود؟
شد 9!
*شاید میخواستند پولِ کمتر شود. یعنی مثلاً به جای 10 هزار دلار ... .
مثلاً اگر میشد 6 و 5 هم میشود؛ اوکی بود.
*آهان، مثلاً با 6 و 5 هم اوکی بودند.
بله. قطعا با این شرایط میشد.
*درباره سرپرست تیم هم که از سمت آن دوستان منصوب شد، روایتی وجود دارد که حالا صحت و سقم آن (مشخص نیست). در اولین بازی که سرپرست تیم ملی بوده، برگه تعویض را به او میدهند که روی آن (in) و (out) وجود دارد که مشخص شود چه کسی داخل برود و چه کسی خارج شود، او پرسیده که in و out چیست؟ این مسئله را شنیدهای؟
بله. من هم شنیدهام. من البته در آن زمان در زمین مشغول بازی بودم اما کسانی که روی نیمکت بودند، این موضوع را گفتند. هیچ چیز سر جای خودش نیست و این مسئله به ما لطمه میزند. شاید این موضوع برای همه خندهدار باشد اما جزئیات است که کلیات را میسازد.
*به دوره «ویلموتس» برگردیم که گفتی دربارهاش «سردار» صحبت کند، ولی شنیده بودم که بقیه بازیکنان به ویژه بزرگان تیم هم دلخوشی از او نداشتند. بعضیها میگویند که بعد از آنکه ما به بحرین یا عراق باخته بودیم، او در هواپیما فیلم کمدی تماشا میکرده و دنبال این بوده است که قراردادش تمام شود و غرامتش را بگیرد و به پولش برسد.
به چنین شرایطی شبیه بود. مثلاً مگر میشود که بازیکنان قبل از دیدار با عراق و ... .
*بحرین؟
بحرین. که جفتشان را باختیم، بازیکنان به اردو آمدهاند و سرمربی شما هنوز نیامده است!
*بله. نیامده بود.
اصلاً هیچجوره نمیشود این مسئله را درک کرد. چه کسی تیم بحرین و عراق را آنالیز کرده است؟ چه کسی برنامهریزی کرده که بتواند این بازی را ببرد؟ علناً این یک مثال خیلی خوب برای ما در آینده شد.
*یکی از ضربههایی که به فوتبال ما در چند سال اخیر وارد شد، از دوقطبی بود که بین «برانکو» و «کیروش» بهوجود آمد. من متوجه نشدم چرا که چنین تقابل عجیب و غریبی رقم خورد. چون عملکرد هر کدامشان جای نقد دارد. برانکویِ 2006 تیمش جای انتقاد دارد یا «کیروشِ» جام ملتهای آسیا شاید جای نقد داشته باشد. این دوقطبی و تقابل و اینکه علیه هم مصاحبه کنند و در برنامه 2018، ناخواسته و در شرایطی که کسی نمیدانست، چنین اتفاقی رقم خورد و صحبتهایی انجام شد. فکر نمیکنی تقابل این دو جریان در چند سال اخیر به فوتبال ما ضربه زد؟
به نظر من اگر آن اتفاقات نمیافتاد، یک پیشرفت خیلی زیاد در فوتبال ایران در مقایسه با کشورهای آسیایی برایش رخ میداد و فکر میکنم آن اتفاقات، فقط به «فوتبال ایران» ضربه زد. یعنی آن دعوا و جنگ بین آقای «برانکو» و «کیروش» فقط به فوتبال ایران لطمه زد و ما ضررش را کردیم، هم برای باشگاه پرسپولیس و هم برای تیم ملی. شاید اگر «برانکو» و «کیروش» میتوانستند تعامل نسبی ... .
*حتی ظاهری؟
حتی ظاهری هم داشته باشند، شاید پرسپولیس میتوانست خیلی بهتر از اینها در آسیا نتیجه بگیرد و تیم ملیمان هم میتوانست با برنامهریزی دقیقتر و منظمتر، رتبه جهانیاش بهتر میشد.
*تو اواخر همین ماه 30 ساله میشوی. فکر میکنم یکی از حسرتهای من و مردم ایران این باشد که ما «مهدی طارمی» به این بااستعدادی و با نبوغی که دارد را خیلی دیر شناختیم. در 23-22 سالگی مطرح شدی و الان 30 ساله هستی؛ یعنی در 8-7 سال این مدارج را سریع طی کردی. خودت فکر نمیکنی اگر اتفاقاتی در زندگیات رخ میداد، میشد این مسیر برایت سریعتر طی شود؟
بله. این اتفاق میتوانست خیلی سریعتر رخ بدهد اما یکسری اتفاقات سر تایمش رخ میدهد. شاید آن زمان تایمش نبوده، اما فکر میکنم یک حُسن خوب این اتفاقات برای من این بوده که سریع برایم رخ میدهد. مثلاً شاید پروسه 4-3 سال بازی برای رسیدن به پیراهن پرسپولیس و یا استقلال، برای من در یکسال از لیگ یک رخ داد. یا اینکه پروسهای که بخواهی به لیگ بروی که بیشتر در اروپا دیده شود، در عرض یکسال برای من اتفاق افتاد و آن 2-1 سال شاید به نوعی جبران کند. اما از آنطرف داستان هم این مسئله وجود دارد که اگر گرفتار اتفاقات غیرفوتبالی و فوتبالی نمیشدم، زودتر مطرح میشدم.
*چون الان آدم توانایی و پتانسیل تو را میبیند، مثلاً «دیاس» در کنار تو بازی میکرد و گاهی تو نسبت به آن سرتر بودی، اما به خاطر سن کمترش به لیورپول رفت. یا «نونییز» که قطعاً من فکر میکنم به لحاظ فنی در این سنی که الان قرار دارد از تو پایینتر است، یکی دو سال در بنفیکا درخشید و با توجه به سناش او هم به لیورپول رفت.
البته بستگی به ساختاری دارد که ما در فوتبال ایران داریم. شما ببینید بازیکنان کرهجنوبی و ژاپن به راحتی میروند و خارج از کشورشان بازی میکنند و اصلاً پروسه رفتنشان خیلی راحت است. اما در ایران چنین اتفاقی نیست و ما آن ساختار را نداریم که بتوانیم یکسری بازیکن جوان را مهیا کنیم که به خارج از ایران بروند و شاید اتفاقات خوبی برای آنها رخ بدهد. این پروسه هم در داستان دیر رفتن دخیل است و امیدوارم روزی درست شود.
*صحبت از حسرت و ... انجام دادیم. من فکر میکنم یکی از حسرتهایی که همه مردم ایران خوردند، بازی ایران-پرتغال بود. اینکه همه میگویند موقعیت خوب و آسانی بود، واقعا سخت بود. فکر میکنم ایکسجی و امیدگل آن توپ 0.2 یا 0.3 بود و اینگونه نبود که موقعیت مسلم گلزنی باشد.
آن توپ شاید میتوانست موقعیتی 100درصدی باشد، اما در صورتیکه آن پیچش را نداشت، چون توپ بعد از برخورد به مدافع پرتغال، یک پیچ خیلی زیادی داشت و شما میدانید موقعی که توپ پیچش زیاد دارد، ضربه زدن سخت است و من 2-1 ثانیه هم مکث کردم که پیچش توپ کمتر شود و ضربه بزنم و شاید به همین علت ضربه من به آن شکل رفت و به بغل دروازه برخورد کرد. اگر توپ بدون پیچ بود، قطعا کار راحتتر بود.
*«طارمی» الان آن توپ را گل میکرد یا نه؟
باز هم میگویم 50-50 است؛ چون آن پیچش توپ، کیفیت موقعیت را از تو میگیرد اما یک جایی قطعاً جبران میکنم.
*در مقطعی از زندگیات، تصمیمات عجیبوغریب و شاید نمیدانم بشود گفت اشتباهی را هم گرفتهای. داستان «ریزهاسپور»، نوع بازگشت تو به «پرسپولیس»، «الغرافه» و حتی تصمیماتی که مقطعی در زندگی شخصیات گرفتی. الان اگر به عقب برگردیم، اینها را تکراری نمیکنی؟
من بیشتر فوتبالی اذیت شدم تا شخصی؛ چون در زندگی شخصی هر کسی هر کاری انجام میدهد، فکر میکند در آن تایم بهترین کار را انجام داده است و زیاد راجعبه آن فکر نمیکند که چه اتفاقاتی در آن لحظه رخ میدهد. شاید اگر در آینده بنشینی و فکر کنی، برمیگردی و میگویی که ای کاش آن کار را انجام نمیدادم ولی شاید در آن تایم بهترین تصمیم بوده است. اما فوتبالی بخواهم برگردم، شاید یکسری اتفاقات بچگانهای که نباید انجام میدادم، انجام دادم و شاید آنها هم به شخصیت ذاتیام بر میگردد که «نه» نگفتن را بلد نبودم و «نه نگفتن» باعث شد که من دچار این اتفاقات شوم.
*از آوازهای بوشهری چیزی بلد هستی؟
نه. اصلا آواز خواندن ... .
*یکبار در جشن قهرمانی پرسپولیس، رکورد فالشخواندن را شکستی.
بله. قبول دارم. هیچ استعدادی در این زمینه ندارم؛ زیر صفر!
*چرا پس رفتی خواندی؟
میکروفون را به من دادند و من هم رفتم خواندم. زیاد توجهی به این داستانها نداشتم اما واقعا زیرصفر.
*در جشن قهرمانی پورتو، برای تو آهنگ بوشهری گذاشتند؟
خودمان انتخاب میکردیم که موزیک و موسیقی را بگذاریم و من آن آهنگ را انتخاب کردم. تلفیق بوشهری و کلاسیک بود.
برای ثبت نظر خود وارد شوید.