باجو از دردهای قدیمی میگوید؛ تلخی کهنه
به گزارش فوتبال 360، همیشه راه دلبری کردن را بلد بود؛ چه با صورت آمیخته به احساسش، چه با کاریزمای سنگین شخصیت آرامش، چه با دماسبی موهایش و چه با وفاداری بی حد و حصر به همه تیمها. با این همه شاید هیچ یک از این موارد، دلیل دوست داشتنی بودن بیش از حد ستارهای فوتبال ایتالیا و مرد محبوب تمام تیمهای سابقش نیست. راز دوست داشنی بودن روبرتو باجو در مصاحبه اخیرش اندکی فاش شده و به این بهانه باز هم باید به تاریخ گذشته فوتبال و روزها گذشته برگردیم؛ روزهایی که ستاره سابق آتزوی امید اول تیمش برای موفقیت و رقص دماسبی موهایش مورد انتظارترین تصویری ایتالیاییها نام داشت. باجو هنوز هم از زخمهای قدیمی میسوزد و هنوز هم یک جای خاص در قلبش از فاجعه تاریخ دنیای فوتبالیاش درد میکند؛ حتی اگر همه دنیا او را به خاطر از دست دادن یک پنالتی ببخشند!
رسم عاشقی
گزارشگر مصاحبه اینگونه توصیف میکند؛ «وقتی روبرتو وارد شد، همه تحت تاثیر کاریزمای شخصیت او قرار گرفتیم و جو عجیبی بود!» این، دوستداران فوتبال را به یاد ورود روبرتوی فوتبالیست به میادین میاندازد. وقتی با ورودش به هر میدانی موجی از امید برای هواداران تیم باجو شکل میگرفت و موج دیگری هم از سوی حامیان رقیب در قالب احترام به وجود میآمد. حتی اهالی فلورانس هم که به خاطر انتقال او به یوونتوس سر و صدا راه انداخته بودند، شرمندهاش شدند؛ وقتی از زدن پنالتی مقابل تیم سابق خودش امتناع کرد. حتی یوونتوسیهای متعصب نتوانستند به خاطر امتناع از زدن این پنالتی دوستش نداشته باشند زیرا برای آنها هم با قلبش دوید و افتخار کسب کرد. دماسبی تاریخی فوتبال جهان رسم عاشقی را بلد بود.
عشق در دنیاهای گوناگون و در قالبهای متفاوت رنگ و روی متفاوتی میگیرد. اهالی سینما برای یافتن معنی عشق در این وادی در جستجوی نمایشهای ستارگان همیشگی پرده نقرهای هستند. دوستداران ادبیات برای فهمیدن حال و هوای عاشقی در این حیطه، زندگی ادیبان در خدمت این وادی را از نظر میگذرانند. آنها شاید برای رسیدن به معنی و مفهوم عشق بارها دچار کژتابی و درگیر با برداشتهای مختلف شوند. در دنیای فوتبال اما ستارهای را میشناسیم که برای تعریف عشق در چارچوب مستطیل سبز راه آسانی را پیش پای جستجوگران این معنی قرار میدهد. عشق یعنی روبرتو باجو 30 سال پس از رقم خوردن یک دقیقه مرگبار در فینال جام جهانی 1994 و از دست دادن پنالتی تاریخی مقابل برزیل، هنوز هم وقتی پای یک مصاحبه دلی مینشیند، زخمهای قدیمی را باز میکند و با حرارت همان روزها بغض میکند و میگوید: «من فقط میخواهم پنالتی بازی مقابل برزیل را گل کنم!» در نهایت همه در همه وادیها میگویند عشق تعریفی ندارد و فقط تجسم دارد. تجسم عشق در زمینههای مختلف هر کسی یا هر پدیدهای باشد، تجسم عشق در دنیای مستطیل سبز کسی نیست به جز روبرتو باجو!
گلایه از تغییر فوتبال
پس از جام جهانی 1998 رفته رفته از نسل فوتبالیستهای کاریزماتیک عبور کردیم و به فوتبال ماشینی و تجاری نزدیکتر شدیم. نسل آنهایی که میشد از نوع راه رفتنشان و از سیاق ضربه زدنشان به توپ نامشان را حدس زد، سپری شده و نسل جدید را با تعداد گلها و افتخارات میشناسیم. باجو خودش متعلق به نسل ستارههای منحصر به فرد و فوتبال مبتنی بر شخصیت بود و باید هم از این وضعیت گلایهمند باشد. ستاره سابق آتزوری از شرایط کنونی فوتبال جهان گلایه میکند و نسل قدیمی را برای لقب فوتبالیست بودن، سزاوارتر میداند. او هم از ماشینهای گلزنی و کنتورهای شمارش گل و پاس گلها در خدمت اسپانسرهای بزرگشان، به ستوه آمده و در این باره عنوان میکند: «فوتبال امروز با گذشته متفاوت است. در فوتبال امروز شخصیتهای کمتری وجود دارند؛ آنهایی که در کنار مهارت فنی، شخصیت تاثیرگذار دارند و اصیلند. شاید یکی از دلایل آن برخورد متفاوت رسانه باشد». باجو حتی برای انتقاد هم هنوز همان ستاره مورد احترام است و وقتی میخواهد زبان به انتقاد باز کند جانب مخالفانش را هم در نظر میگیرد و میگوید: «شاید این گستاخانه باشد اما میخواهم بگویم فوتبال امروز غمانگیز است. تجاری شده، همه چیز را میبلعد و در مدت طولانی به جای پرورش استعدادها، آنها را سرکوب میکند.»
باز هم عاشقی
صد البته دوران باجو در عرصه باشگاهی قابل چشمپوشی نیست اما همه او را با پیراهن لاجوردی تیم ملی به خاطر میآورند. آنجا دماسبی تکرارنشدنی تاریخ مستطیل سبز از مرزهای عاشقی خودش هم فراتر میرفت. باجو در مصاحبه اخیرش گوشهای از عشق به پیراهن آتزوری را فاش کرده. او سالها این راز سر به مهر را در دلش نگه داشته و چنین موضوعی خودش به معنی تعهد و ایثار در عمق وجود و با رضایت خاطر است. او در این مصاحبه اضافه میکند: «در زمان من رفتن از ایتالیا به معنی از دست دادن پیراهن تیم ملی بود. به یاد دارم برای بازی در تیم ملی پیشنهاد بارسلونا و رئال مادرید را رد کردم.»
در گوشه گوشه بیان اسطوره آتزوری عشق موج میزند و مخاطبان مصاحبه را به وجد و شعف میآورد. این آسان نیست نزدیک به 3 دهه قبل در میادین حضور داشته باشید و هنوز برای اهالی فوتبال حرفهای تازهای بزنید و مثل ستارههای در حال بازی جذاب و شنیدنی مصاحبه کنید! راز دوست داشتنی بودن روبرتو باجو همین مرام عاشقانه و خلوص در دوست داشتن تیمهایش بود. او در امتداد مجموعهها، شاید خود فوتبال بیشترین بهره را از مرد عاشقش برده باشد. چه بسیارند عاشقان فوتبال به خاطر بازی روبرتو باجو. آنها با اشکهای او پس از پنالتی از دست رفته مقابل برزیل اشک ریختند و هنوز هم به یاد اسطوره تیم ملی ایتالیا پیراهن آتزوری را میپوشند و مدل موی دماسبی میگذارند. بهشت برای فوتبالیها جایی است که در آن زمان به گذشته بازگردد، باجو دوباره پشت توپ بایستد، حتی مهم هم نیست ایتالیا قهرمان جام جهانی شود یا خیر. فقط روبرتو باجو آن ضربه را گل کند و این زخم قدیمی در دل عامل وجود عشق در فوتبال، باقی نماند!
برای ثبت نظر خود وارد شوید.