هالند و دنیایی که همه نمی‌توانند درک کنند؛ ربات قاتل یا قاتل هنرمند؟
به گزارش فوتبال 360، اگر یک بار تجربه حضور به عنوان مهاجم در زمین فوتبال را داشته باشید، احتمالا می‌دانید فکر کردن در چند ثانیه و یا چند صدم ثانیه چقدر می‌تواند سخت باشد؛ آن‌هم نه در دیداری که بین دوستان انجام می‌شود، بلکه برای منچسترسیتی و پپ گواردیولا و مقابل چشمان تمامی رسانه‌‍‌ها، هواداران و دنیا. شاید بسیاری این سطح هالند را به دلیل هوشش ندانند و تمامی حرکات او را غریزی بنامند اما دقت و ریز شدن به هالند نشان می‌دهد این حرکات تماما از روی غریزه نیست و یک مغز هنرمند و بسیار باهوش که بسیار سریع راه حل را پیدا می‌کند، توانایی چنین عملکردی را دارد. شاید هیبت هالند با آن چهره نسبتا ترسناک و قد 194 سانتی‌متری در کنار اینکه بازیکن نروژی در 102 بازی 97 گل برای سیتیزن‌ها زده و بیشتر گل‌هایش شوت‌های تک‌لمسی بوده، تمثیلی از یک ربات برای او ایجاد کند اما در ادامه می‌توانیم ببینیم با یک هنرمند روبه‌رو هستیم.
ضربه به نقطه ضعف
در اولین فصل حضور مهاجم نروژی در منچسترسیتی، هالند تنها یک بار بیرون از محوطه جریمه موفق به گلزنی شد. سال 2022، در بازی مقابل ولوورهمپتون و در زمین تیم رقیب هالند این کار را انجام داد اما جایی که او موفق به گلزنی می‌شود در مقابل نوعی که او برای خودش موقعیت گل ایجاد می‌کند، تقربیا دیده نمی‌شود.
در آن روز و آن لحظه، هالند توپ را با پای چپ دریافت می‌کند و کیلمن مقابل او قرار می‌گیرد.
کیلمن انتظار دارد هالند توپ را روی پای چپ (پای قدرتمندترش) قرار دهد و نوع ایستادن و فرم بدن مدافع میانی وولوز این را نشان می‌دهد. با این حال مهاجم سیتی این حرکت را برای فریب دادن بازیکن روبه‌روی خود انجام داده بود. قاتل نروژی در یک حرکت سریع توپ را به سمت راست حرکت می‌دهد و مدافع مقابل خودش را مجبور می‌کند جهت بدنش را تغییر داده تا دوباره هالند را بگیرد.
کیلمن لحظه‌ای دیدش را به توپ از دست می‌دهد.
و همین کافی است تا هالند ضربه پایانی را به ثمر برساند. البته در این حرکت هم یک فریب برای کیلمن وجود داشت. در حالی که انتظار می‌رفت توپ به تیر دورتر شلیک شود، هالند برخلاف غریزه همه بازیکنان توپ را به سمت راست دروازه و تیر نزدیک‌تر شوت می‌کند.
این قطعا یک اتفاق غریزی نیست و غریزه می‌گوید توپ را به جایی بفرستید که سخت‌ترین دریافت برای مدافعان و سنگربان باشد اما ارلینگ هالند در آن لحظه شاید به فیزیک بیشتر فکر می‌کرد. فیزیک بدنی کیلمن به هالند می‌گوید در این لحظه بازگشت مدافع به نقطه قبلی غیرممکن است زیرا او به تازگی خود را از آن دور کرده. هالند همانند یک فیزیکدان نقطه ضعف را می‌یابد، آن را فعال می‌کند و از همان نقطه حریف را به زانو در می‌آورد.
هوش استفاده از 2 پا
یکی دیگر از ویژگی‌های ارلینگ هالند، توانایی او در استفاده از هر 2 پا برای ایجاد بهترین زاویه شوت و تمام کنندگی سریع با شوت پایانی است.
در فصل گذشته و مقابل ناتینگام فارست، کوین دی‌بروینه مهاجم تیمش را در موقعیتی در نزدیکی محوطه جریمه پیدا می‌کند و موریو، بازیکن ناتینگام خود را به گونه‌ای قرار می‌دهد که هالند مجبور شود با پای ضعیف‌تر خود در همان لحظه توپ را به جای مورد انتظار سنگربان بزند.با این وجود هالند در یک چشم بر هم زدن از تصمیم خودش رونمایی و به جای شوت زدن، با پای چپ و پای اصلی شروع به دریبل زدن می‌کند.
او موقعیت را برای پای راست خود می‌سازد و قبل از اینکه سنگربان فارست فکر کند و بتواند زاویه مخالف را ببندد، توپ روی پای غیرتخصصی سوار شده و با یک شلیک بزرگ به تور می‌چسبد. دروازه‌بان در آن لحظه شوکه شده و مدافع کاملا با حرکت هالند از جریان بازی خارج می‌شود. این اتفاقات تنها با یک تعویض پای هوشمندانه و موقعیت‌شناسی در چند لحظه اتفاق افتاده است.
ترکیبی از 2 تکنیک قبل
در فصل جاری و در شب هت‌تریک هالند مقابل وستهام، مهاجم سیتیزن‌ها منتظر یک دریافت پاس از سمت ریکو لوئیس در داخل محوطه جریمه بود تا یک اثر هنری جدید خلق کند. امرسون رویال نمی‌داند چه برنامه‌ای برای او توسط هالند چیده شده و با پاس ریکو همه‌چیز آغاز می‌شود...
توپ به سمت هالند می‌آید و رویال برای بستن تیر نزدیک هالند و جلوگیری از ضربه سریع او به سمت چارچوب به سمت هالند و توپ حرکت می‌کند. با این حال نوع ایستادن هالند یک فریب بود و او با کشاندن امرسون رویال به سمت خودش و استفاده از فیزیک بدنی آن لحظه رویال با تغییر زاویه و پاس بین 2 پای خود موقعیتی طلایی ایجاد می‌کند.
توپ به تور چسبید زیرا هیچ‌کس نمی‌توانست چنین حرکتی را پیش‌بینی کند. رفتارهای غریزی قابل پیش‌بینی هستند اما هالند با استفاده از چند موضوع و ترکیب آنها با یکدیگر کارهایی می‌کند که هیچ‌کس توانایی ایستادن مقابلش را نداشته باشد. در این صحنه رویال به دلیل اینکه وزن بدنش روی پای چپش بود نمی‌توانست بلافاصله بازگردد و اگر هم تلاش بیشتری انجام می‌داد یا مصدومیت بسیار بدی نصیب او می‌شد و یا در آن نقطه از زمین تعادل از دست داده و باید دراز کشیده روی چمن، ادامه حرکت هالند را دنبال می‌کرد.
پهن کردن دام با شناخت قبلی
هر گل هالند می‌تواند یک درس و یک نوع نسبتا خاص از حرکات او را به ما نشان دهد. تغییر بین پای چپ و راست و آن هم نسبت به موقعیت و بازیکن روبه‌رو، استفاده از اصول فیزیکی و ضربه به نقاط ضعف، سرزنی‌های خاص و بسیاری از حالت‌ها، همگی درس‌های ارلینگ هالند به مخاطبان فوتبال است. برای یک قاتل حرفه‌ای یکی دیگر از نکات مهم، صبر خواهد بود. صبر به شما اجازه می‌دهد شکار در آغوشتان قرار گرفته و سپس کارش را تمام کنید. با این حال بسیار مهم است کاملا بدانید چاشنی صبر باید تا کجا و چگونه مورد استفاده قرار بگیرد تا پروژه با شکست روبه‌رو نشود.
برای نشان دادن این ویژگی هلند بیایید به بازی مقابل چلسی در فصل جاری برویم. برناردو سیلوا توپ را برای هالند ارسال می‌کند. از دید ما همین لحظه یک فرصت طلایی است و باید غنیمت شمرده شود، اما...
هالند توپ را با پای راست کنترل می‌کند.انتظار داریم ضربه را ببینیم...
اما به جای شوت دریبل زدن با پای چپ را شاهد هستیم.
سپس این حرکت با پای مخالف تکرار می‌شود. دوباره توپ به پای چپ رسیده تا شلیک شکل بگیرد.
با استرسی فراوان برای تمام کسانی که دیدار را مشاهده می‌کردند، بالاخره هالند توپ را به تور می‌چسباند.
اما دلیل این میزان صبر چه بود؟ چرا هالند چند موقعیت را رد کرد در حالی که می‌دانیم می‌توانست حتی بدون کنترل توپ در اولین ارسال ضربه‌اش را به ثمر برساند؟
این تاخیر دلیلی در ذهن هالند داشت و تمام آن یک برنامه توسط هالند برای رابرت سانچس بود. مهاجم نروژی سیتی بعد از بازی به اسکای در مورد آن موقعیت گفت: «سال گذشته، سانچس یک دفع عالی روی ضربه من داشت و فهمیدم او زیاد روی خط دروازه می‌ماند که باعث این سطح از آمادگی برای دریافت توپ‌هایم توسط او می‌شود. به همین دلیل چند لمس بیشتر و اضافی انجام دادم تا او را در موقعیت دلخواهم قرار دهم. سپس به سرعت بیرون آمد و من دقیقا می‌دانستم باید چه کاری انجام دهم.»
دقت بیشتر به هالند، احتمالا نگاه همه را نسبت به او تغییر خواهد داد. در ظاهر می‌توانیم یک مهاجم کاملا معمولی را ببینیم که تنها تمام‌کنندگی خوبی دارد و با ایستادن در جلوی زمین، توپ‌های سایر بازیکنان را گل می‌کند. این تعریف می‌تواند ترجمه‌ای برای همان ربات باشد اما دقت بیشتر به ما یک هنرمند را نشان می‌دهد؛ هنرمندی که علم فراوانی دارد و اثر خود را با استعداد، هوشمندی، صبر و بسیاری از عوامل دیگر ترکیب کرده و سپس خلق می‌کند.
برای ثبت نظر خود وارد شوید.