football360 logo
360-club
360-club-icon

چه بر سر تیم اسلوت آمده است؟/ خطا در ومبلی

28 اسفند 1403 ساعت 14:00114 نظر
پس از گذر از یک هفته دردناک، بررسی شرایط لیورپول جالب توجه است.

به گزارش فوتبال 360، شگفتی‌های این فصل برای لیورپول به پایان نمی‌رسد؛ از انتظار اولیه نتایج بعد از ورود اسلوت که به شکل عجیبی بسیار خوب بودند تا رکوردشکنی صلاح در گلزنی و ارسال پاس گل تا کاندیدا شدن برای 4 قهرمانی و در کمال تعجب از دست دادن 3 جام که 2 جام آن در یک هفته از بین رفت. لیورپول بیش از پیش غیرقابل پیش‌بینی و شگفت‌آور می‌شود. زمانی که بازیکنان برای دریافت مدال مقام دوم جام اتحادیه به سمت جایگاه رفتند و دیدیم نیمه قرمز ومبلی خالی از هوادار است، احتمالا می‌شد غروب آرزوهای باشگاه را حدس زد. آن‌ها اعتبار خود را در مدت کوتاهی از دست دادند و باخت مقابل نیوکاسل نه فقط یک باخت در رقابتی نزدیک بلکه گویی پایانی برای روزهای خوب اسلوت و تیمش نام داشت و حتی می‌تواند عملکرد در لیگ را زیر سوال ببرد. در این لحظه خوب است به بازنگری مشکلات تیم در این بازی بپردازیم و ببنیم چه بر سر تیم اسلوت آمده است.

خستگی جسمی و روحی

یکی از جدی‌ترین انتقادها از اسلوت این بود که تنها به یک تیم متکی بوده و از دست دادن بازیکنان، کار او را سخت خواهد کرد. مرد هلندی حتی در باکسینگ‌دی هم تغییرات چندانی نداشت تا قدرت خود را به رخ همه بکشد. البته سبک او  هرگز اینگونه نبود که تغییری در لیست 11 نفره به وجود نیاورد اما تغییرات کم عموما توجهات را جلب نمی‌کرد.


مربی هلندی توانست تا همین هفته قبل با همان رویکرد تیم را در اوج  حفظ کند و هر شکست یا از دست دادن به راحتی توسط این تیم جذب و دفع می‌شد. با این حال شاید این نقطه‌ای برای پایان تمام این بازیکنان بود. جسم بازیکنان خسته از 2 بازی قبلی مقابل تیم قدرتمند فرانسوی بود و یکی از آن دیدارها 120 دقیقه ادامه‌ داشت. شاید برخی بخواهند حساب آن دیدارها را از تیم بازی مقابل نیوکاسل جدا کنند اما از 10 بازیکن ترکیب، 9 بازیکن در هر 2 بازی مقابل پاری‌سن‌‌ژرمن حاضر شدند. غیر از خستگی، ناامیدی و غم از دست دادن لیگ قهرمانان مقابل پاریس و آن هم در برابر چشمان هواداران خود را داشتند و این دلیل دیگری برای کار سخت مقابل نیوکاسل بود.

عدم کنترل و خلاقیت

شاید گفتن این حرف شبیه به دیوانگی باشد اما تیمی که تنها 34 درصد مالکیت توپ را داشت با ارسال‌های هوایی و دوئل‌های پیروزمندانه توانست مچ حریف را بخواباند. قرمزها مالکان توپ و میدان نام داشتند اما همانند مترسک‌ها نمی‌توانستند حرکت کنند.


ترس در ساق پای بازیکنان خلاق تیم دیده می‌شد و یک بار تجربه بازی مستقیم و خطرناک کلاغ‌ها، لیورپولی‌ها را به سمت ریسک نکردن حرکت می‌داد. قبل از رسیدن به وقت استراحت بین 2 نیمه تنها 2 بار قرمزها توانستند در محوطه جریمه نیوکاسل لمس توپ داشته باشند و این برای اسلوت و تیمش به معنی یک فاجعه به تمام معنا است.


بزرگ‌ترین دشمن لیورپولی‌ها خود بازیکنان بودند. خط هافبک خلاقیت خود را خشکاند تا مشاهده‌گر کاپیتان یا سایر بزرگان باشد و این برای لیورپول به معنی مرگ تلقی می‌شود. عدم خلاقیت به نبودن الکساندر آرنولد گره خورده بود، کونسا به عنوان جانشین می‌توانست تمامی عملکردهای دفاعی و هجومی مورد نیاز را داشته باشد اما شبیه به یک ماشین این کار را انجام می‌داد و اگر آرنولد در بازی حضور داشت، احتمالا خلاقیت بیش‌تری را مشاهده می‌کردیم. این شاید حال و روز لیورپول بعد از جدایی آرنولد و پیوستنش به رئال مادرید باشد؛ اتفاقی که بیشتر می‌تواند لیورپولی‌ها را زجر دهد.

عدم نمایش هوش تاکتیکی همیشگی

هر بار تیم اسلوت در زمینی حاضر می‌شد، حتی اگر بازنده آن دیدار بود، ما می‌توانستیم چند نکته غافلگیرکنده ببینیم. تقریبا می‌توان گفت لیورپول در تمامی بازی‌ها چنین چیزی را داشت اما در این بازی هیچ معنا و مفهومی از بازی آن‌ها مشاهده نمی‌شد. گویی لیورپول برنامه‌ای برای این بازی ندارد و هرچه به پایان بازی نزدیک‌تر می‌شدیم این بی‌برنامه بودن بیشتر خود را به نمایش می‌گذاشت.


اسلوت اعلام داشت: ما سعی کردیم  به صورت منطقه‌ای در این بازی یارگیری کنیم و حمله یا دفاع را به این سبک انجام دهیم اما بازیکنان هرگز چیزی مشابه را از خود به نمایش نمی‌گذاشتند. شاید بازیکنان به دلیل اتفاقات درون بازی از اهداف خود دور شوند و نقش مربی در این نقطه می‌تواند پررنگ شود.

می‌دیدیم اسلوت برای رفتن به رختکن عجله داشت و امید می‌رفت مربی با دستی پر نیمه دوم را شروع کند اما آنها دست از پا درازتر به میدان بازگشتند و گل دوم را دریافت کردند. با انجام تعویض‌ها جونز و الیوت 3 موقعیت ایجاد کردند که بیش‌تر از 11 بازیکن دیگر لیورپول در این میدان بود اما این بازیکنان هم اسیر برنامه بازی نیوکاسل قرار گرفتند و قدرت خود را از دست دادند.

متکی به محمد صلاح

قطعا محمد صلاح یکی از برترین بازیکنان این فصل فوتبال جهان است و به ندرت می‌توان بازیکنی را پیدا کرد که این چنین تاثیرگذار عمل کند. در هر تیمی با چنین بازیکنی عموما فضا برای رشد سایر بازیکنان کم‌تر می‌شود اما وقتی چنین ستاره‌ای کمی خاموش باشد، سایر بازیکنان نمایش‌های خوب خود را آغاز می‌کنند. در لیورپول اما بازیکنان گویی از حضور صلاح اطمینان خاطر پیدا کرده‌اند و سطح بالایشان را از دست داده‌اند. فوق‌ستاره‌ها در روزهایی نیاز دارند اطرافیان همواره همراهشان باشند اما وقتی صلاح نباشد، نه کسی گل خواهد زد، نه موقعیت ایجاد می‌کند و نه حتی خطری روی دروازه حریف خواهد داشت و این باعث شده صلاح هم افت بیش‌تری را تجربه کند.


 شاید تنها استثنا فدریکو کیزا باشد. بی‌توجه به اینکه اطرافیان برای او چه خواهند کرد در میدان جنگید تا گوشه‌ای از تاکتیک‌های نسبتا ناقص مربی را پیاده کند و ثمره آن یک گل بود که متاسفانه کمی دیر به ثمر رسید و فرصتی برای بازگشت وجود نداشت. این بازیکن شاید یک درس بزرگ برای اسلوت باشد. او کم‌ترین توجه را در فصل جاری از سرمربی دیده اما در روز نیاز، بهترین عملکرد را به نمایش گذاشت. کیزا اکنون لایق دقایق بازی بیشتر خواهد بود و از تمامی بازیکنان بخش تهاجمی برای حضور در ترکیب لایق‌تر است.

Loading...
Loading...
Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...