football360 logo
360-club-icon
360-club
360-camera

رضا شکاری در گفت‌وگو با «فوتبال 360»؛ پارتی نه، یک مراسم عروسی بود!

18 تیر 1404 ساعت 08:0023 نظر
رضا شکاری در گفت‌وگو با «فوتبال 360»؛ پارتی نه، یک مراسم عروسی بود!
بازیکن جدید سرخپوشان درباره دوران فوتبالی‌اش صحبت کرد.

به گزارش فوتبال 360، پرسپولیس در بازار نقل‌وانتقالات فوتبال ایران، شروع خوبی نسبت به سال‌های گذشته داشت. در این میان، مدیریت سرخپوشان رضا شکاری را از سپاهان اصفهان به خدمت گرفت و این تصمیم در حالی گرفته شد که در طی سالیان گذشته، شنیده می‌شد سرخ‌های پایتخت‌نشین به جذب او علاقه دارند و البته رضا شکاری هم که برای رسیدن به پرسپولیس شور و شوق خاصی داشت، بنا بر مشکلات و اتفاقات غیر قابل پیش‌بینی از پوشیدن پیراهن تیم محبوبش محروم مانده بود. شکاری عضوی از تیم پرسپولیس در فصل جدید خواهد بود و بازیکن سابق تیم‌های ذوب‌آهن، روبین کازان، تراکتور، گل‌گهر و سپاهان اصفهان حالا در سن 27 سالگی در موقعیت جدیدی قرار دارد. حال در فوتبال 360، با رضا شکاری شماره 10 جدید آینده پرسپولیس گفت‌وگو داشتیم و با او در خصوص مسائل مختلفی از جمله حضور در روسیه، کار کردن با ژوزه مورایس و امیر قلعه‌نویی و همچنین چالش جدیدی که مقابلش قرار دارد، صحبت کردیم.

*مصاحبه را اینطور شروع کنیم. 10 سال بعد رضا شکاری وارد 37 سالگی می‌شود. خودت را آن زمان در کجا می‌بینی؟

واقعا نمی‌دانم چه می‌شود. در طی 10 سال گذشته نتوانستم تصمیمات خوبی در فوتبالم بگیرم و در این مدت از نظر فوتبالی و مالی عقب بودم. تجربه خیلی خوبی برای من شد که در این مدت پای تصمیماتم ماندم و برایش جنگیدم اما برایم درس شد و حالا در طی سال‌های آینده از تجربه‌ام استفاده خواهم کرد. 

*در تمام تیم‌های پایه و جوانان حضور داشتی. برای خیلی‌ها تعریف کردی که به جانلوییجی دوناروما (گلر ملی‌پوش ایتالیایی پاری‌سن‌ژرمن) در جوانان گل زدی اما در آن بازی تعویض شده بود (با خنده). بازی با ایتالیا چطور بود؟

آن تیم مهره‌های زیادی داشت که در سطح بالا هم الان بازی می‌کنند و از نظر قدرت نمی‌شد مقایسه کرد. من خودم فکر می‌کردم به دوناروما گل زدم و یک بازی هم در ایتالیا داشتیم که آنجا هم من از روی نقطه پنالتی گل زدم. یک بازیکن بود به اسم محمد غلامرضا که خیلی تکنیکی بود و الان در لیگ یک بازی می‌کند. بدون اغراق اگر بخواهم بگویم الان ایشان باید به جای من در لیگ برتر بازی کند. آن پنالتی هم محمد غلامرضا گرفت و من گلش کردم. این تیم به من کمک کرد که هم لژیونر بشوم، هم فوتبالیست بهتری باشم و هم پیشرفت کنم. 

*سرمربی آن تیم امیرحسین پیروانی بود؛ سوال این است که فضای آن تیم چطور بود؟

یکی از با دانش‌ترین سرمربیانی بود که من دیدم. به صورت تئوری و عملی به فوتبال آشنا بود و چون خودش فوتبالیست بود، درک بالایی داشت. مثل آقای محرم نویدکیا و آقای یحیی گل‌محمدی، ایشان از نفراتی است که فوتبالیست دوست دارد ایشان مربی تیمش باشد. در کنار خط که ایشان حضور داشت، من واقعا به عشق ایشان تکل می‌زدم. زور ما هم در آن تورنمنت جوانان تا یک جا می‌رسید. 

*چه شد که سر از ذوب‌آهن درآوردی؟

آقای مصطفی‌ قنبرپور که سرمربی تیم ما بود، من را به آقای سعادتی معرفی کرد. من از مقاومت به ذوب‌آهن رفتم که آنجا گیر کسی افتادم که باید می‌افتادم. آقای گل‌‎‌محمدی و آقای مجتبی حسینی خیلی به من کمک کردند. آنجا خوب بازی کردم و به پرسپولیس هم گل زدم و در جام حذفی، این تیم را حذف کردم. در بازی قبلی آن هم مقابل ماشین سازی در دقیقه 109 گل زدم. 

*در آن سال تو شماره 24 هم می‌پوشیدی.

آن سال آقای نوروزی هم تازه فوت کرده بودند. در آن بازی هم به پرسپولیس با پای چپ گل زدم. روی نیمکت پرسپولیس، آقای برانکو به عنوان سرمربی نشسته بود و آقای قنبرپور سرپرست تیم بود که بعد از بازی به من گفت خیلی نامردی! (با خنده)

*بعد از آن راهی روسیه شدی و آقای آذری خیلی پیگیر بود.

آقای آذری برای من واقعا پدری کردند. او خیلی به من لطف داشتند و هیچوقت فراموش نمی‌کنم. آن زمان سطح فوتبال روسیه بالا رفته بود و در آن زمان با ذوب‌آهن فسخ کردم. یک نیم‌فصل در پارک تمرین کردم و آقای پیروانی به من لطف داشتند که من را خط نزدند. آقای قربان بردیف از روستوف به روبین کازان رفت و من با ایشان بودم. وقتی به تیم اول رسیدم خیلی خوب بازی می‌کردم. اینکه از آنجا برگشتم، دلیلش یک تصمیم فوتبالی نبود. من مدیر برنامه‌ای داشتم که به من دروغ گفته بود. من مشکل مالی و خانوادگی داشتم که آقای قربان بردیف از جیب خودش به من داد. بعد از آن هم تصمیم گرفتم بالاجبار به ایران برگردم.

*به عقب برگردیم به روسیه می‌روی؟

نه. در همان ذوب‌آهن می‌مانم.

*شما همراه با سردار آزمون و بازیکنان دیگر اولین نسلی بودید که سر از لیگ روسیه درآوردی. به غیر از سردار آزمون دیگر از حضور بازیکنان ایرانی در روسیه، اتفاق خوبی ندیدیم.

رفتن به روسیه الان اشتباه است. به هر حال چهره‌های حرفه‌ای از روسیه رفتند و الان دیگر فقط خودشان ماندند. به فوتبالیست ایرانی توصیه می‌کنم به روسیه نروند. اگر از ذوب‌آهن در همان زمان به پرسپولیس می‌رفتم، الان مسیر فوتبالی من تغییر کرد و در بهترین تیم‌های اروپا بازی می‌کردم. من 5 سال بازی نکردم. بعد از آن همسرم وارد زندگی من شد که ایشان واقعا زندگی را زیر و رو کرد. در تراکتور من یک سال کامل بیرون بودم و آقای قلعه‌نویی به من لطف داشتند که یک سال فقط با این تیم تمرین کنم. 


*اسم تو در زمان برگشت در نزدیکی پرسپولیس مطرح شد. حتی به عنوان خرید جدید معرفی شدی. چه شد که نتوانستی قرارداد ببندی؟

من رفتم که قرارداد ببندم و خیلی خوشحال بودم. رفتم داخل باشگاه برای قرارداد بستن و آقای عرب گفتند فردا برای استعلام بیا. روز بعد آمدم گفتند صبر کن ITC تو را چک کنیم. بعد به خودش گفتم که این موضوع باعث بی‌احترامی به من است. شما همه چیز را چک کنید و بعد به من بگویید بیایم برای قرارداد. بعد از آن گفتم دیگر نمی‌روم. فردای آن روز رفتم با تراکتور امضا کردم و مبلغی را که توافق کردیم و بعد از آن با من تماس گرفتند و گفتند با توجه به شرایط تیم یک مبلغ جدا هم برایت واریز می‌کنیم و نمی‌توانیم اعلام کنیم. اعتماد کردم و 100 میلیون به غیر از قرارداد به حسابم واریز شد. رسیدم به خانه، دستم را گذاشتم روی زانویم گریه کردم. همان مدیر برنامه سابق من قراردادم با تراکتور را 5 ساله بست و اصلا منافع من برایش مهم نبود. یک سال در تراکتور بودم و یک نیم‌فصل به من اجازه بازی کردن، ندادند چون می‌‎ترسیدند بازی کنم و بعد 3 بر صفر اعلام شود. آقای الهامی در آن زمان هر تاکتیکی برای تیم آماده می‌کرد، در جلسه تمرینی می‌گفت که بدانید من همه ابزارش را دارم. برای تراکتور که بازی کردم و نمی‌خواستم بیشتر بمانم. متوجه شدم در قراردادها دست برده‌اند. برای مثال قرارداد میثم تیموری 2 ساله بود، با خودکار 3 ساله کرده بودند. در قرارداد رشید مظاهری، میثم تیموری و من دست برده شد. یک سال بیرون ماندم و فسخ قرارداد کردم. هر باشگاه که می‌آمد می‌گفت احتمالا تراکتور در پرونده برنده می‌شود که گل‌گهر آمد و ریسک کرد. با گل‌گهر تمرین کردم اما بازی نه.

*رفته‌رفته به تو اعتماد شد و مشکل قراردادت حل شد. در این تیم اوضاع چطور بود؟

در سال اول که به گل‌گهر رفته بودم، نزدیک 7 ماه تمرین کردم اما در هفته‌های آخر بازی کردم. بعد از آن هم در سال دوم و سوم شرایط خوبی داشتم که در همان سال سوم شکوفا شدم. آقای الهویی که مانند یک رفیق بود. امیر قلعه‌نویی هم که بالای کار بود و واقعا برای من لذت‌بخش بود. 

*تو خیلی خون‌‍سرد هستی و این باعث می‌شود مخاطب حس کند شاید چندان دل به تمرین نمی‌دهی. آقای قلعه‌نویی هم از بازیکن می‌خواهد بجنگد. با ایشان چطور کار کردی؟

در آن سال سوم همیشه هر زمان برای بازی آماده می‌شدیم، خودش می‌گفت که رضا شکاری در بازی آزادی. شماره 10 بازی کن و هر جا می‌خواهی برو. البته ایشان به هیچ بازیکنی باج نمی‌داد. اگر بازیکن در همان دقیقه دوم بد کار می‌کرد، تعویض می‎کرد. 

*به نظر می‌رسد سعید الهویی خیلی روی تفکرات آقای قلعه‌نویی تاثیر دارد. 

همه نگاه به گذشته آقای الهویی دارند ولی ایشان هر روز پیشرفت داشته. او در سطح بین‌المللی اکنون هدایت می‌کند.

*از گل‌گهر به سپاهان رفتی که آنجا حاشیه‌های عجیب و غریب داشتی.

من از گل‌گهر با مبلغ 300 هزار دلار به سپاهان رفتم. خیلی خوب شروع کردم. در هفته‌های اول بهترین بازیکن تیم بودم. در 5 هفته نخست اوضاع واقعا خوب بود. در هفته ششم بود که یک استخوان اضافه در مچم داشتم که باعث شد عمل کنم و یک ماه دور باشم. سرمربی تیم ما آقای مورایس بود و وقتی برگشتم او با من بیگانه بود. طوری رفتار می‌کرد که اصلا من را نمی‌شناخت. من همان بازیکنی بودم که در تیم خوب کار کردم و رامین رضاییان به آقای مورایس اعتراض می‌کرد. خیلی‌ها به او گفتند. 5-4 هفته روی نیمکت بودم و در آن زمان تیم ما واقعا بالانس بود. یک‌بار دیگر استارت زدم تا به ترکیب برگردم و تا نیمه نهایی و فینال بودم.

آقای مورایس اینطور بود که در تمرین تیم، از بازیکن تعریف می‌کرد و تیم ما در بازار نقل‌وانتقالات، چند بازیکن را از دست داده و چند بازیکن هم گرفتیم. به هر حال دیدم که نیمکت‌نشین شدم. قبل از بازی با تیم اردنی، به او گفتم نمی‌خواهم بیایم. گفت چرا؟ گفتم به هر حال دو روز از نقل‌وانتقالات مانده که می‌خواستم به پرسپولیس بیایم. با باشگاه صحبت کردم و گفتند اجازه جدایی‌ات را فقط برای رفتن به مس می‌دهیم که آقای نویدکیا آنجاست. وقتی دیدم پرسپولیس کنسل شده، گفتم می‌مانم و می‌جنگم. جنگیدم، گل زدم ولی باز هم من را نمی‌گذاشت. در همان بازی که از بالای سر ما موشک رد شد، در نیمکت به ما گفت که من نمی‌خواهم بمانم. تنها ناراحتی من از جدایی هوگو آلمیدا بود. در سپاهان، یک ماه اول او را نشناختم و بعد با او صحبت کردم. در آخر تمرینات صبر می‌کردم و به من تجربیاتش را یاد می‌داد. مورایس از آن وضعیت ترسیده بود و ما هم اذیت می‌کردیم. از رفتن مورایس خوشحال بودم واقعا. 

*مورایس به نظر سرمربی خوبی بود.

از نظر فنی و تاکتیکی واقعا سرمربی خوبی بود. نمی‌گویم سرمربی بدی بود. او آدم بی‌معرفتی بود. با آمدن آقای کارترون، از دوره حضورم در گل‌گهر بیشتر لذت بردم. در یک بازی مقابل مس برای تیم بازی کردم که گل زدم. به من گفت در بازی مقابل مس خوب بازی کن، در بازی مقابل پرسپولیس فیکس هستی، جلوی پرسپولیس هم خوب بازی کنی به تیم ملی می‌رسی. هر دو بازی خوب بودم که بازی سوم نیمکت نشین شدم. هیچ صحبتی نکردم و به او احترام گذاشتم. خودش بعدا آمد به من گفت دلیلی که تو را نیمکت گذاشتم این بود که می‌خواستم دیگران را متوجه کنم که تفاوت کیفیت سپاهان با تو و آن بازیکن خارجی چقدر است. بعد از آن همه بازی‌‎ها را در پست شماره 10 بازی کردم. 

*یک بازه زمانی فقط مساوی می‌کردید و اگرچه نمی‌باختید اما همان تساوی‌ها کارش را کرد. 

مثالش همان بازی استقلال خوزستان بود که گل زدم اما به طرز عجیبی رد شد. هواداران سپاهان من را واقعا دوست داشتند. اما یک برداشت بد از پنالتی من مقابل ملوان داشتند. من حتی اگر می‌خواستم به پرسپولیس بروم باید آن پنالتی را گل می‌کردم. کلا من اخلاقم این‌گونه است که نتایج همه تیم‌ها را چک می‌‎کنم. پرسپولیسی هستم اما اگر هر جا باشم حواسم به تیم خودم هست و در سپاهان من همه توانم را گذاشتم.

*اصلی‌ترین سوال هم همان ماجراست که نمی‌دانستم بپرسم یا نه. بازداشت 7-6 بازیکن سپاهان، مواد مخدر، کلاشینکف، بازداشت و موارد بسیار عجیب. 

من دو سال است که ازدواج کرده‌ام و مراسمی نداشتم. آن ماجرا، مراسم ازدواج ما بود. یک مراسم کاملا خصوصی بود و همه افراد با همسرشان آمده بودند. این موضوع دقیقا زمانی بود که هفته بعد از آن به پرسپولیس آمدم. بعد از آن چیزهایی به ما چسباندند که اصلا به ما نمی‌خورد. بهترین شب همسر من شد بدترین شب. هیچکس به کمیته اخلاق نیامد و من فقط آنجا رفتم که توضیح بدهم ماجرا چه بوده. من عکس‌ها را نشان دادم و توضیح دادم که مراسم چگونه بود. 

*تو در اواخر فصل گفتی تمدید کردی اما الان به پرسپولیس رفتی. سپاهان هم پیگیر محروم کردن توست.

در قرارداد من یک بند داشت که نوشته بود این قرارداد تا چند روز آینده باید در فدراسیون فوتبال ثبت شود. قانون است که اگر از قرارداد یک ماه بگذرد، باطل می‌شود. من چندین بار تا آستانه انتقال به پرسپولیس رفتم. با آقای درویش چند بار صحبت کردم. من الان در پرسپولیس در هر پستی بگذارند، بازی می‌کنم. پست من شماره 10 است و هر جا سرمربی صلاح بداند بازی می‌کنم. الان دوست دارم شماره 10 تیم را بپوشم و به من احترام گذاشتند در این خصوص. من اصراری ندارم که این کار را کنم. عیسی آل‌کثیر آمد پیش من در سپاهان گفت می‌خواهم 7 بپوشم، خودم تحویلش دادم. اگر احترام باشد، به دوست دیگری می‌دهم. به فوتبالم اعتقاد دارم و پای شماره 10 پرسپولیس می‌ایستم. می‌دانم در پرسپولیس اگر در یک بازی کمتر تلاش کنم، چقدر هواداران ناراحت می‌شوند و من این را می‌دانم. من نسبت به 4 سال قبل تجربه بیشتری دارم.

*رضا شکاری از محله خاک سفید تهران که در آن خیلی‌ها عاشق فوتبال هستند و واقعا شرایط سختی دارد، فوتبالیست شدی.

من بزرگ شده آن محله هستم و رشد در آن محله واقعا سخت است. باید آن سختی‌ها را دید تا رشد کرد. من در روزهایی که برای تمرین می‌رفتم، بارها و بارها آدم‌های عجیب و غریبی دیدم. تا به حال نگفته‌ام اما در آن مسیر، بارها و بارها دنبال من افتادند و بدو بدو فرار کردم. من یک پدر قوی داشتم که همیشه پشت من بود که همیشه حواسش به من بوده. در این محله‌های ضعیف‌تر استعداد زیاد است اما بالا آمدن سخت است و امیدوارم موفق باشند. 

Loading...
Loading...
Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...
  • Loading...Loading...Loading...Loading...