تصویر روز؛ دیوارنگارهای برای یادبود ستاره فقید
به گزارش فوتبال 360، آنها که تصویرشان با قابهای گرانقیمت و روی بیلبوردهای مخصوص تبلیغات قرار میگیرد به خاطر سپرده میشوند اما تا زمانی که آن قاب یا بیلبورد، تاریخ انقضا برای چنان تصویری در نظر گرفته باشد. روی چنین ویترینی معمولا آدمهای میآیند و میروند و جای خودشان را به دیگران میدهند. ماندگارها، بدون قاب و بیلبورد در قلب یک شهر جای خودشان را یافتهاند. آنها در زندگی معمولی و بدون انعکاس تبلیغاتی به یاد آورده میشوند. چنین تصاویری و چنین افرادی، یک یاد برای روزهای خوب، یک بغض برای دلتنگی دوران دوری و یک خاطره برای رجوع همیشگی و الهام بخشیدن خواهند بود. این تصاویر جایگاه خودشان را در زندگی روزمره مردم یک شهر مییابند و بالاتر از تبلیغ و آگهیهای تجاری، تبدیل به بخضی از فرهنگ مردم آن مرز و بوم میشوند. مثل تصویر روز گذشته؛ دیوارنگاره جدید دیگو ژوتا روی یک بنا در بندر لیورپول!
جزئیات تصویر
از اطراف و گوشه و کنار متن اصلی عکس شروع میکنیم؛ وقتی هوا بارانی شده و باران به تازگی خیابان را عرصه بغضهایی کرده که قرار است نتیجه چنین بغضهایی مثل گوشه و کنار تصور روز گذشته دنیای فوتبال، سرسبز و با طراوت باشد. این جزئیات، تداعی اشکها را میکند؛ آنچه برای ژوتا جاری شدند و در غم او، الهامبخش شادیهایی خواهند بود و همتیمیهایش با انگیزه به خاطر آوردن او به دست میآورند. رنگها، آمیختگی ویژهای از طراوت و زندگی را منعکس میکنند و انگار یک تدوینگر سینمایی چنین بوم رنگی را در خروجی تدوینش برای ایجاد حس زندگی به کار برده. خیابان خیس معمولی، یک بنای معمولی، سقف شیروانی معمولی و جزئیات معمولی را نباید دستگم گرفت. این نبض زندگی و جریان روزمره در خدمت نقاشی روی دیوار در آمده و او را با لبخندی فراموش شدنی به تصویر درمیآورد. باران آمده و ژوتا روی دیوار لبخند میزند. لبخندش و شادی گل مخصوصش را به تصویر کشیدهاند؛ شاید به این کنایه که تکرار شادی گل ژوتا فقط به این نسل از بازیکنان لیورپول و همتیمیها خلاصه نخواهد شد و همه اهالی بندر، این شادی را تکرار میکنند. تصویر در نمایی کلی حس زندگی را بازتاب میدهد و تمرکز آن روی مرد درگذشته است. دیگو ژوتا به گواه تصویر روز گذشته دنیای مستطیل سبز زنده است و خاطرهاش به لیورپولیها زندگی میبخشد؛ خاطره پسر خندان بدون ادعا، بی سر و صدا و بدون حاشیه و در خدمت تیم. بغضهایی که آسمان لیورپول به شکل باران بر زمین میبارد، یاد او را با خود میآورد. قلب نشان داده شده با دستش، شاید قلب لیورپولیهاست و خنده بیریای ژوتا تا همیشه در آن جاودانه خواهد بود.
*حسین سعیدی نیکو