یک تصویر از آینده؛ یک سال پس از امروز برای یوکرس
به گزارش فوتبال 360، مجوز ورود به ورودی پرواز را دریافت کردم. هیجانانگیز بود. باید آخرین ثانیههای حضور کسی را ثبت میکردم که دروازههای لیگ پرتغال از دستش امان نداشتند. گل میزد و این ماموریت را با تبحری ویژه به انجام میرساند. توپ که در موقعیت زدن ضربه به او میرسید، مثل سایه عقاب مرگ بود روی سر تلاشهای نافرجام دروازهبانهای لیگ! گاهی شیرجههایی بدون امید به مهار توپ داشتند و گاهی هم ترجیح میدادد بایستند و فقط نگاه کنند ویکتور یوکرس چگونه به سادگی و با مهارت تمام دروازهها را باز میکند و از تماشای این صحنه لذت میبردند. راستش را بخواهید ما هم گاهی پشت دروازه یا در کنار زمین قید دوربین و لنز و زاویه و قاببندی را میزدیم و به جای شکار تک تک فریمها از تماشای گلزنی با این تبحر لذت میبردیم. ما و دروازهبانها در مقابل هنرنمایی ستاره سوئدی توامان تسلیم میشدیم! حالا دیگر دارد دور میشود. دور و دورتر، به سمت پلههای هواپیما! این بار فرصت لذت بردن نیست و باید شکار کرد اما باید بهترینش را ثبت کنم. بالاخره روی برمیگرداند و دستی به نشانه وداع تکان میدهد. باید قاب را دقیق تنظیم کنم و شکار آخری از این ستاره در پرتغال داشته باشم. برگشت، لبخند میزند، دستش را بالا آورده و حالا؛ این هم از آخرین تصویر ویکتور یوکرس در پرتغال! این را نگه میدارم آقای گلزن و یک سال بعد به سراغت میآیم، هر جا باشی! پرواز لندن بلند میشود و به من به یک سال بعد فکر میکنم و به عکسی که دقیقا یک سال پس از امروز ثبت خواهیم کرد،؛ به یک تصویر از آینده!
یک سال بعد
هواپیما پرواز کرد و به سوی لندن رفت و من روی یکی از صندلیهای فرودگاه نشستهام و به یک سال بعد میاندیشم و روزهای پیش رو در فصل جدید را تصور میکنم. اولینهایش احتمالا با درخشش عدد 14 در پیراهن آرسنال رقم میخورد. عکاسهای انگلیسی دور و برش را گرفتهاند و گلهای اولش را با تمرکز زیاد روی خوشحالی پس از گلش ثبت میکنند. شاید هم گاهی دست از دوربین و لنز بردارند و قید قابهای بسته شده را بزنند؛ فقط برای تماشای دقیقتر لحظات درخشان گلزنی ستاره خط حمله توپچیهای لندنی! شاید هم اینگونه رقم نخورد. احتمال دارد به ثمر رساندن گل اول برای یوکرس مثل خیلی از سفر کردهها به انگلیس آنقدر طول بکشد که عکاسان آنجا بیشتر در پی به تصویر کشیدن چهره متحیر و گرفته او باشند؛ پدیدهای که ما خاطره چندانی از آن نداریم. زندگی در لیگ برتر یقینا به آسانی درخشش در اسپورتینگ لیسبون نیست. آنجا باید با ارلینگ هالند رقابت کند و محمد صلاح! هموطنش ایساک را به عنوان رقیب پیش رو میبیند. باید برای آرسنال حسرتزده و دلگیر از سالهای بدون جام از همه این نامها بهتر باشد. روز و روزگار سختی را در پیش خواهد داشت. با این حال من فقط به وعده پایانی خودم فکر میکنم. به روزی که یک فصل از انتقالش به آرسنال گذشته، در اردوی پیشفصل تابستان آینده به سر میبرد و میخواهم عکس آن روزش را بگیرم. دوست دارم بدانم پس از این یک سال چه نگاهی به دوربین میاندازد؟ مثل عکس امروز با اقتدار و سربلندی و هیجان به لنز دوربین نگاه میکند؟ آقای گل لیگ برتر شده، آرسنال را به موفقیت رسانده، امان از خطوط دفاعی لیگ گرفته، ترس در دل مدافعان رقبا انداخته، رکورد شکسته و هالند و صلاح را پشت سر گذاشته و مثل امروز لبخند میزند؟ یا لیگ برتر رمقش را خواهد گرفت و زیر فشار، باید منتظر یک سیمای گرفته و عصبانی باشیم؟ یا توانایی بازی در این سطح را نشان نداده، رسانهها به او تاختهاند، نشریات تمرکزش را بر هم زدهاند، تلاش آرتتا برای به اوج رساندنش جواب نداده، از رقبا جا مانده و فقط تبدیل به یکی دیگر از نظاره کنندگان ناکامی توپچیها میشود؟ تصویر امروز را نگه میداریم برای تصویر یک سال بعد تا ببینیم پرواز ماجراجویانه ویکتور یوکرس به لیگ برتر انگلیس و به مقصد شماره 14 اسطورهای آرسنالچه تغییری خواهد کرد. اگر موفق باشد، باید عکسی از آمیختگی لبخند امروز با افتخاری در چشمها و شاید شوخطبعی برخاسته از لذت روزهای خوب و اعتماد به نفس را تحویل بگیریم و اگر موفق نباشد، نمیدانم! هر چه باشد شکارش میکنم تا گذر روزگار و زمان و بالا و پایین زندگی، نتیجه یک سال جنگ و ماجراجویی ستاره سوئدی را در مقایسه میان این 2 تصویر ببینیم.
*حسین سعیدی نیکو


