football360 logo

پایان یک کاپیتان؛ متشکریم و خداحافظ

05 تیر 1401 ساعت 15:2163 نظر
سوپرمن‌ها فقط در کارتن‌ها و فیلم‌ها نیستند، گاهی هم در فوتبال هستند؛ همان‌هایی که بارها دست تیم محبوبت را گرفته و از لبه پرتگاه نجات می‌دهند.

به گزارش فوتبال 360، «متشکرم و خداحافظ». این تنها جمله‌ای است که از رومن گاری نویسنده مشهور فرانسوی بعد از خودکشی‌اش برجای ماند. به همین راحتی و به همین آسانی. برای فوتبالیست‌ها دو مرگ وجود دارد. یکی هنگامی که کفش‌هایشان را آویزان می‌کنند و دومی هم مرگ عمومی. در ایران مرگ اول برای آن‌ها که به مثابه یک خودکشی است به همین راحتی و آسانی انجام می‌شود. مرگی که بازیکنان تا جای امکان آن را عقب می‌اندازند و گاهی آنقدر تعلل می‌کنند که زمانش هم می‌گذرد. آن‌ها از روزهای بعد از خودکشی می‌ترسند. روزهایی که دیگر از قدرت‌نمایی‌شان در مستطیل سبز، تشویق‌های سکوها و قهرمان تیم‌هایشان بودن خبری نیست. همه چیز سکوت است و سکوت و سکوت.

این اتفاق در فوتبال دنیا با سروصدا و تشریفات زیادی همراه است، همان سنگ تمامی که یک بازیکن در طول دوران بازی‌اش برای فوتبال و هوادارانش گذاشته برای او گذاشته می‌شود. به اندازه نام و رسم‌شان بزرگ و به اندازه بزرگی‌‌شان هیجان‌انگیز. همه جا این اتفاق می‌افتد به غیر از ایران.

گویا یکی دیگر از اعجوبه‌های فوتبال ایران هم خداحافظی کرده و رفته است. باز هم مثل همیشه در سکوت. این‌بار نوبت به سیدجلال حسینی است که با آن همه افتخار و سابقه ملی و باشگاهی در یک روز از کاپیتان پرسپولیس به بازیکن سابق فوتبال تبدیل شود. بازیکنی که چند سال گذشته در همین روزها تلخی مشابهی را تجربه کرده و از تیم ملی کنار گذاشته شد. بدون بازی خداحافظی و بدون تقدیر و تشکر. کاروان تیم ملی در سفر به روسیه کاپیتانش را جا گذاشت و رفت. جلال حسینی آنقدر جایش در خط دفاع تیم ملی مستحکم بود که کسی فکرش را هم نمی‌کرد روزی قرار است این دیوار بتونی فرو بریزد اما در نهایت این اتفاق افتاد و بخشی از محبوبیت و اقتدار تیم ملی برای هواداران افراطی‌ کاپیتان زیر این دیوار ماند و از بین رفت. در پرسپولیس اما این اتفاق قدم‌به‌قدم افتاد. جلال حسینی از مدافع همیشگی ترکیب به یک نیمکت‌نشین تبدیل شد که قبل از بازی کسی از حضورش در ترکیب مطمئن نبود. در نهایت هم یک درگیری چند هفته مانده به پایان لیگ مشخص کرد که گویا در فصل آینده جایی برای او نخواهد بود. پیش‌بینی‌ای که تا حدی به وقوع پیوست. جلال حسینی دیگر قرار نیست با بازوبند و اقتدار همیشگی پیشاپیش بازیکنان پرسپولیس وارد میدان شود اما او را روی نیمکت پرسپولیس خواهیم دید. تصمیمی که در صورت نهایی شدن احتمالا برای کم شدن تلخی این جدایی و تلطیف آن گرفته شده است. 

بازیکنی که باید سابقه او در پرسپولیس بیش از این می‌بود اما یک اشتباه در تشابه اسمی او با سیدمحمد حسینی مدافع ذوب‌آهن سرنوشت فوتبالی‌اش را عوض کرد و البته در نهایت هم همین سرنوشت او را به تیمی آورد که باید در آن اسطوره می‌شد. 31 سالگی می‌تواند پایان یک فوتبالیست باشد اما جلال حسینی تازه در این سن داستان‌های شیرینش با قرمزهای پایتخت را شروع کرد و با 5 قهرمانی که در آن‌ها نقشی ویژه داشت این داستان را به شیرین‌ترین شکل ممکن برای آن‌ها نوشت. حالا خالق تمام این خاطرات شیرین خیلی بی سروصدا رفت و قسمت تلخ این قضیه این است که فوتبال مثل همیشه به داستان‌هایش ادامه می‌دهد. داستان‌هایی که همچنان می‌توانند شیرین باشند همچنان می‌توانند ما را به هیجان بیاورند اما سال‌به‌سال از قهرمان‌ها خالی می‌شوند. قهرمان‌هایی که در برابر تمام زحماتشان فقط می‌توانیم به آن‌ها بگوییم: «متشکریم و خداحافظ».

*نیلوفر کنگرانی

نظرات کاربران

برای ثبت نظر خود وارد شوید.

درحال بارگذاری