داستان جالب سرودی که الهامبخش یک ملت شد؛ همه ما رویایی داریم!
30 آذر 1401 ساعت 10:5525 نظر
سرود مورد علاقه مسی، با اشاره به جنگ فالکلند از آرژانتین، قهرمانِ جهان ساخت.
به گزارش فوتبال 360، سفر کردن با آرژانتین در طول این تورنمنت، چقدر زیبا بود. مسیری با مقصدی خارقالعاده، پر از پیچ و خم، گاهی خطرناک، گاهی مرگبار، گاهی هم به ظرافتِ پا به توپ شدنهای لیونل مسی در مستطیل سبز. مسیری که با وجود پایان زیبایش، کمتر کسی دوست داشت به پایان برسد تا زیباییهای مسیر، هنگام رسیدن به مقصد فراموش نشوند.
مسیری که با شکست مقابل عربستان سعودی، کمی ناامیدکننده آغاز شد اما به محض رسیدن به دومین ایستگاه، زیباییهایش را عیان کرد و تا آخرین ایستگاه، سراسر لذتبخش باقی ماند. تماشای خواستن با تمام وجود، تماشای شهوتِ بیحد و حصر لئو برای دست یازیدن به جام طلایی و تماشای آرزوهای یک ملت که در ساق پاهای بهترین بازیکن تاریخ فوتبال به تمنای وصال، خستگی را در بدنِ او راه نمیدادند، برای چند وقتِ حتی کوتاه هم که شده، غمهای پیش از آغاز سفر را به دست فراموشی سپرد و با رسیدن به مقصد، با تمام شدنِ این مسیر، اثرِ تریاقِ موقتش رنگ باخت تا بازهم هواداران فوتبال را میهمانِ همان رنج و غمهای پیش از جامجهانی کند.
مسیری که با شکست مقابل عربستان سعودی، کمی ناامیدکننده آغاز شد اما به محض رسیدن به دومین ایستگاه، زیباییهایش را عیان کرد و تا آخرین ایستگاه، سراسر لذتبخش باقی ماند. تماشای خواستن با تمام وجود، تماشای شهوتِ بیحد و حصر لئو برای دست یازیدن به جام طلایی و تماشای آرزوهای یک ملت که در ساق پاهای بهترین بازیکن تاریخ فوتبال به تمنای وصال، خستگی را در بدنِ او راه نمیدادند، برای چند وقتِ حتی کوتاه هم که شده، غمهای پیش از آغاز سفر را به دست فراموشی سپرد و با رسیدن به مقصد، با تمام شدنِ این مسیر، اثرِ تریاقِ موقتش رنگ باخت تا بازهم هواداران فوتبال را میهمانِ همان رنج و غمهای پیش از جامجهانی کند.
دیگر همه چیزِ این جهان تکراری خواهد شد
شاید اگر دنیا همزمان با بالا رفتن جام در دستان لئو مسی به پایان میرسید، کمتر کسی ناراضی میبود. پس از قهرمانی لئو، دیگر همهچیزِ این جهان، جز تکرارِ یک تکرار نیست. پایانِ خوش، قهرمانی لئو در جامجهانی بود و انرژی ماورایی که مسی را در رسیدن به مقصد همراهی میکرد، یک سرودِ اعجابانگیز. یک سرودِ غیررسمی اما نمایانگرِ تاریخِ پر درد و رنجِ مردمان سرزمین نقره که گاه با تماشای دیگو آرماندو مارادونا رنجهاشان به دست فراموشی سپرده میشد و گاه، لئو مسی لذتِ ورود به خلسهای ماورای این جهان را به آنها هدیه میکرد.برای رویایمان بجنگید
«موچاچوس! اَئورا نوس وولویموس اَ ایلوسیونار»، نه تنها بعد از هر پیروزی، نه تنها بعد از شکست، بلکه در لحظه به لحظه بازیهای آرژانتین در طول جامجهانی در استادیومهایی که هیچ شباهتی به آرمانشهرِ ضد امپریالیستی دیگو آرماندو ماردونا نداشت، طنین انداز میشد. نه لوسیل، نه الجنوب، نه الثمامه و نه حتی 974 راس ابوعبود که میخواست با معماریاش شبیه به سازهای موقت به نظر برسد، چهره دیگو آرماندو مارادونا را به اندازه آستکا یا سکوهای سیمانیِ سرد و فرسوده در قلب شهر ناپل، برای هواداران فوتبال تداعی نمیکرد. اما این استادیومها و بهخصوص لوسیل، مأمنِ لیونل مسی بود. مأوایی که هر بار سرود «موچاچوس! اَئورا نوس وولویموس اَ ایلوسیونار» در آن طنین انداز میشد، به مسی باورِ جانشینی دیگو را میداد و به آلبی سلسته پیغام میرساند همه ما رویایی داریم؛ برای رویای مشترکمان، تا سر حدِ توان بجنگید.قطر، بیشباهت به دیگو و برای مسی بود
اصلاً قطر، با آن همه زرق و برقش، به دیگو آرماندو مارادونا نمیمانست. قطر، برای مسی بود و لوسیل، آن وعدهگاهِ رسیدن. شاید بههمان اندازهای که باورِ لئو به آرژانتین حسِ قهرمانی جهان میداد، تراوشاتِ ذهنِ یک معلم 30 ساله و استعدادِ موسیقیدانِ 63 ساله هم در این قهرمانی سهم داشتند. این 2 نفر با خلقِ یک اثرِ نهچندان حرفهای، باعث شدند نه تنها یک نوای هماهنگ روی سکوهای استادیوم و مسیرهای منتهی به استادیوم یا کمپهای هواداری آرژانتین در طول روز به گوش برسد، بلکه بازیکنان تیم ملی هم در پستهای اینستاگرامیشان، در جشنهای مختصرِ بعد از هر پیروزی در رختکنشان و حتی همزمان با در دست گرفتن جام طلایی، آن را همخوانی کنند.علایق مشترک مارادونا و مسی
نسخه استودیویی این سرود، در چشم بر هم زدنی رتبه یکِ اسپاتیفای در آرژانتین را به نام خود زد و در عرض تنها چند روز، بیش از 4.4 میلیون بار شنیده شد. سرودِ «موچاچوس» یا «سرزمینِ دیگو و لئو»، نسخه اصلیاش توسط «فرناندو رومرو» یک معلم 30 ساله و خوشذوق در سالمرگ درگذشت دیگو آرماندو مارادونا دستخوش تغییر شد و خیلی زود، لیونل مسی را تحت تاثیر قرار داد. نسخه اصلی یا اولیه این سرود، تحت عنوان «موچاچوس! استا نوچه مِ امبورراچو» توسط گییرمو نووییس، خواننده راک بند «لا موسکا سِهسِه»، خلق شد و جالب اینجاست همان نسخه اصلی هم در زمان حیات دیگو، تبدیل به سرود مورد علاقه او شده بود. تا حدی که مارادونا از نووییس دعوت کرد تا با حضور در جشن تولد 40 سالگیاش، این سرود را بخواند؛ سرودی که بیارتباط با سبک زندگی مورد علاقه الدیگو هم نبود.بازگشت راک بندِ مشهور به احترام لئو
تیمهای بسیاری در فوتبال آرژانتین سرودهای اختصاصی و سفارشی غیررسمی خود را دارند اما بسیاریشان از «موچاچوس! استا نوچه مِ امبورراچو» اقتباس کردهاند و تقریبا با اطمینان میتوان گفت بوکاجونیورز، اولین تیمی بود که این سرود را به نام خود زد. هوادارانش در مصاف با ریورپلاته، آن را الهامبخشِ تیمی میدانستند که هرچند کوتاه مدت اما دیگو را در پیراهنش دیده بود. با گذشت زمان، به تیمهایی که این سرود را از جانب هوادارانشان شنیدند، افزوده شد اما فقط دیگو، بهخوبی آن را درک کرده بود. سال گذشته، زمانی که فرناندو رومرو به همراه دوستش در خارج از استادیوم، پس از پایان آخرین بازی دور گروهی کوپا آمریکا مقابل بولیوی، نسخه دستکاری شده سرودِ مشهور را بازخوانی کرد، این فیلم خیلی زود جهانی شد و به دست لیونل مسی هم رسید. لئو، رومرو را دعوت کرد و از او خواست با هماهنگیِ بیشتر و تغییر اندک در متن، نسخه استودیویی این سرود را در همکاری با «لا موسکا سِهسِه» بازخوانی کند و آن را در دسترس عموم قرار دهد.ادای احترام به کشتهشدگان فالکلند
این سرود، نه تنها به افتخارات فوتبالی تاریخ آرژانتین، دیگو آرماندو مارادونا و لیونل مسی اشاره میکند و نهتنها داستانِ پیروزی تاریخی مقابل رقیب دیرینه، برزیل در فینال کوپا آمریکا را پس از چندین مرتبه ناکامی بازگو میکند، بلکه ادای احترامی است به کشتهشدگان جنگ فالکلند. جنگی که همزمان با جامجهانی 1982، به مدت 10 هفته به طول انجامید و درنهایت پس از کشته شدن 650 سرباز آرژانتینی به دست ارتش مارگارت تاچر، آنها دوباره مجمعالجزایر مالویناس را به بریتانیا تسلیم کردند. 4 سال بعد، مارادونا با دست خدا انتقام سربازان آرژانتینی را از تیم ملی انگلیس گرفت اما پس از آن، فوتبال آرژانتین به مدت 36 سال، به اغما فرو رفت. 36 سالی که پر بود از لحظات دردناک برای فوتبال این کشور و حتی لیونل مسی را تا یک قدمیِ خداحافظی از پیراهن ملی، برای همیشه و پیش از آنکه دستانش جام طلایی را لمس کند، پیش برد. اما تقدیر آن گونه بود که لئو بماند، سرودِ «موچاچوس! اَئورا نوس وولویموس اَ ایلوسیونار» را بشنود و برای سومین بار، جام طلایی را برای مردمان سرزمین نقره به ارمغان بیاورد.تاریخ یک کشور، در تنها 90 کلمه!
این سرود، به خوبی همه اتفاقات را در تنها 90 کلمه خلاصه کرده است و شاید رویاییترین بخشِ آن، همانجایی است که ادعا دارد: «من نمیتوانم همه داستان را برایت بازگو کنم زیرا گفتنش آسان اما فهمیده شدنش، سخت است». به قول آنتوان دو سنت اگزوپری، آن گونه که در شاهکار ادبیاش از زبان شازده کوچولو مینویسد: «کلمات، منبع سوتفاهمها هستند» و درکِ احساساتِ پنهان شده در این سرود، نیازی به فهمیدنِ کلماتش ندارد. انسان، فارغ از زبان و ملیتش، با گوش دادن به آن اهلی خواهد شد و غیر ممکن است آن را زیر لب تکرار نکند:من در آرژانتین دیده به جهان گشودهام؛
در سرزمینِ دیگو و لیونل.
در سرزمینی که متعلق به کودکان مالویناس بود؛
آنهایی که هرگز فراموششان نخواهیم کرد.
من نمیتوانم همه داستان را برایت بازگو کنم،
زیرا گفتنش آسان اما فهمیده شدنش، سخت است.
چه فینالهایی را در این مدت از دست دادیم.
و چه اشکهایی که بابتش روی گونههایمان سرازیر شد.
چه سالهایی که در فراقِ جام، گریه کردیم.
اما سوگواری دیگر بس است.
ما سرانجام بر «برازوکاس»* غلبه کردهایم؛
آن هم در ماراکانا.
پدر، دوباره آنها را شکست داد*.
بچهها! امید دوباره در خاکِ ما ریشه دوانده
و به جز با قهرمانی جهان، راضی نخواهیم شد.
ما قهرمانی سوم را به هر قیمتی میخواهیم.
آنجا را نگاه کن! دیگو در بهشت ایستاده است
و به همراه «دون دیگو» و «دونیا توتا»*،
لیونل را تشویق میکند!
* پینوشت 1: برازوکا (Brazuca)، لقبی است که با اندکی تحقیر، به هرچه زادگاهش برزیل باشد، گفته میشود.
* پینوشت 2: اشاره به پیروزی آرژانتین مقابل برزیل. در این بخش، با اهدای لقب «پدر»، مسی را با دیگو آرماندو مارادونا در یک سطح قرار داده و به این اشاره میکند که حالا با کاپیتانی لئو، باز هم آرژانتین موفق شده در کوپا آمریکا، برزیل را شکست داده و جام را به خانه بیاورد. پیش از این آرژانتین در کوپا آمریکا 1983 از سد برزیل گذشته بود و اگرچه در نهایت دستش به جام نرسید اما سپس موفق شد با کاپیتانی مارادونا، جامجهانی را در سال 1986 بالای سر ببرد.
* پینوشت 3: دون دیگو و دونیا توتا (Don Diego y Doña Tota)، پدر و مادر دیگو آرماندو مارادونا.
برای ثبت نظر خود وارد شوید.
درحال بارگذاری