دروسی، نامی برای ستایش وفاداری؛ که عشق آسان نمود اول
به گزارش فوتبال ۳۶۰، باید به ظهر سهشنبه برگردیم؛ وقتی در نزدیکیهای کولوسئوم، مردم رم خبر بازگشت یک گلادیاتور بازنشسته را با شوق فراوان به هم منتقل میکردند؛ آنهم نه یک گلادیاتور معمولی، بلکه گلادیاتوری از جنس فیلمهای ریدلی اسکات. با همان جذابیتهای خاص بصریاش که شامل چشمهای آبی و موهای بلوندش میشد، پا به میدان نبرد گذاشت.
البته دانیله فراتر از این ویژگیهای ظاهری به نظر میرسید. او به مانند اسطوره کودکیاش، روی کین، مردی از نسل هافبکدفاعیهای بی رحمی بود که پوست شیر داشتند و خشمشان آتش بر دل رقبا میزد و وحشت درونشان را شعلهور میساخت.
اما مهمترین وجه فوتبال او، نه فصل درخشانش در سال 2009 که منجر به کسب عناوین بهترین بازیکن سال سریآ و حضور در تیم سال یوفا شد و نه قهرمانی در جامجهانی 2006، بلکه وفاداری بی چون و چرا به رم بود.
او متولد شهر رم بود و پدرش زمانی برای این تیم بازی میکرد. پس او هم در ۱۷ سالگی شیوه گرگ شدن را آموخت و این راه را پی گرفت و با وجود مشتریان زیاد، با 2 جام حذفی ایتالیا و یک سوپر جام ایتالیا و البته بدون کسب حتی یک اسکودتو، ۱۸ سال لباس جالوروسی را بر تن کرد.
از همان ابتدا و درخشش در سالهای اول به او لقب کاپیتان آینده دادند اما به خاطر همپوشانی دوران فوتبالیاش با توتی، همیشه زیر سایه کاپیتانی توتی ماند و کمتر بازوبند را در دستان او دیدیم؛ بازوبندی که البته نیاز به حضور مادیاش نبود و به خودی خود و چه با حضور توتی و چه در غیاب او، دانیله درون مستطیل سبز رهبری میکرد.
آن لحظات ماندگار
مثل فریادهای متعصبانه از سر عشقش هنگام نواخته شدن سرود ایتالیا یا مثل وقتی با عصبانیت و استیصال از مربی میخواست اینسینیه را به جای او به زمین بفرستد و از حضور در دقایق آخر بازی ایتالیا سوئد امتناع میکرد، به همگان درس خودگذشتگی میداد!
یا مثل وقتی پیترو لومباردی، مسئول تدارکات ایتالیا در جام جهانی 2006 در سن 92 سالگی درگذشت، دروسی همه را حیرتزده کرد. او مدال طلای جام جهانی را که رویای خیلی از بزرگان است، داخل تابوت لومباردی گذاشت و این مدال برای همیشه به خاک سپرده شد.
برای دروسی هرگز آن مدال و دیگر مدالها ارزشمند به نظر نمی رسیدند. لحظات ماندگار زندگی او، وفاداریاش به رم و لحظاتی بود که در ذهنش ثبت شدند.
وقتی خداحافظی کرد نوشتند؛ بدرود نسل فوتبالیستهای خوشگل ایتالیا اما حالا با برگشت او میتوان دوباره از جذابیتهای نیمکتهای کالچو سخن گفت.
در انتها باید گفت شاید دانیله به عنوان مربی، اسم و رسم ژوزه و بار فنی او را نداشته باشد اما قلبهای فراوانی در پایتخت برای او میتپد چون همه هواداران رم ایمان دارند تا رساندن گرگها به قله لحظهای آسایش نخواهد داشت و در این راه حاضر است چیزهای زیادی را فدا کند.