بدرودی برای کلوپ و شاهکارهایش؛ «راک استار» صحنه سبز و طناز بازی زیبا
به گزارش فوتبال 360، ویلیام شکسپیر در نمایشنامه ریچارد دوم نوشت:«آتشهاي سركش و پر لهيب، تندتر از همه خود را ميسوزند، بارانهای نم نم، ديرپايند اما تند بارهاي ناگهاني كوته، زندگانياند. آن كس كه بهناگاه شتابان ميتازد، بهناگاه خسته ميشود.» امید میتواند مانند سراب باشد و ناامیدی مانند مرداب. نه باید به امید دل بست و نه باید مقابل ناامیدی زانو زد. آنچه مایه رستگاریست، تکیه بر توانایی خود و استمرار و استقامت در این وادی است. سپس میتوان به امیدی که از زهدان این باور بیرون آمده، دل خوش کرد. بنابراین، در نهم اکتبر 2015، سرمربی تازه وارد در اولین کنفرانس مطبوعاتی اش گفت:«زمانی که که دورتموند را ترک کردم این آخرین جمله ام بود؛ مهم نیست وقتی میآیی مردم در موردت چه فکری میکنند. مهم این است که وقتی میخواهی آنجا را ترک کنی، مردم در موردت چگونه میاندیشند.» سپس گفت باید صبور بود، تا به دستاوردهای بزرگ دست یافت. به این ترتیب در این دراز آهنگ پرفراز و فرود باید از «شکاکان به باورکنندگان تبدیل شوند» انگار، مرد آلمانی که از قلب جنگل سیاه در روستای گلاتن در جنوب غرب آلمان برخاسته بود، افق آفاق انگاره اش را ترسیم کرده بود؛ گویی میدانست روزگار باشکوه قرمزها پس از سالها ناکامی سرانجام خواهد رسید؛ روزگاری که او خالق بیبدیلش میشد؛ آن هم در جایی درست و در زمانی مناسب. همانطور که ویللم الشات در پایان مقدمه کتابش(پنیر هلندی) نوشت:«شما میتوانید سعیتان را بکنید تا چیزی بیافرینید. همان طور که نمی توانید خود به خود آبستن شوید. زمانش برسد، زایمانی هم خواهد بود.» بنابراین نوزایی قرمزها، سنجاق خورد با نام او؛ با طلیعه ترانهای که مینگاشت تا میراثش مانا و ماندگار بماند اما همانطور که هر پایان، آغازی دارد و هر آغازی، پایان، سرانجام او هم به انتهای ماجراجوییاش با قرمزها رسید؛ به انتهای آخرین قابی که در ردای لیورپول، خندههایش، این بار، آخرین نگاره او در میعادگاه آنفیلد می شد.
فراتر از یک سرمربی
موسیقی
طنازی
فتح جامها
19 می 2024
*رامتین ایمانی نوبر