یونایتد و تنهاخ، آماده شروعی دوباره؛ افراد درست، ساختار درست و حالا موفقیت؟
به گزارش فوتبال 360، پس از ورود اریک تنهاخ به اولدترافورد و گذراندن یک فصل نسبتا موفق با رسیدن به جایگاه سوم در پایان 38 هفته، رسیدن به فینال جام حذفی و قهرمانی در جام اتحادیه، پیشبینی میشد منچستریونایتد بالاخره میتواند آرام آرام به مسیر درست بازگردد. با این وجود، آرامش برای یک بار دیگر از تیم گرفته شد و همان منچستریونایتد پس از فرگوسن قبلی را میدیدیم که همه ارکانش آشفته کار میکند. شاید امروز بسیاری مرد هلندی را برای نیمکت منچستریونایتد کوچک ببینند اما در نگاه کلی، شرایط در ایدهآلترین حالت ممکن است.
مسئله فروش باشگاه
با نزدیک شدن به پایان فصل 23-2022 خبرهای کوچک و بزرگی شنیده میشد که خانواده گلیزر بالاخره قصد فروش باشگاه را دارند. در ابتدا همهچیز بسیار خوب بود زیرا احساس میشد مربی جدید و تیمش با مالکیت جدید میتواند پیشرفت فراوانی داشته باشد. با این حال شرایط به سمت دیگری پیش رفت و آرامش تیم را از بین برد. داستان فروش باعث شد برادران گلیزر علاقهای به خرج پول به اندازه کافی را نداشته باشند و صحبتهای اولیه میان مدیریت و مربی زیرپا گذاشته شود.
قرار بود برای تنهاخ، فرانکی دییونگ و پس از آن مارتینس و آنتونی جذب شوند. منچستریونایتد و آژاکس توافقی داشتند که آنتونی و مارتینس را به قیمت صد میلیون یورو در مجموع جذب کنند و معامله دییونگ هم در کنار آن انجام شود. با این حال مدیران ارشد اعلام کرده بودند با توجه به قیمت دییونگ توانایی پرداخت صد میلیون یورو را نخواهند داشت و در مرحله اول مارتینس را جذب کرده و پس از جذب فرانکی دییونگ به سراغ بال موردنظر مربی میروند. گلیزرها همیشه کار را دیر و بد انجام میدادند و قرار بود بار دیگر مساله تکرار شود. قرارداد مارتینس رسمی شد و یونایتد مدتها برای دییونگ در حال مذاکره بود. به پایان انتقالات رسیدیم و بازیکنان موردنیاز نیامدند. یونایتد پس از تنشهای گوناگون با قیمتی بیشتر، بازیکنان موردنظرش و یا جایگزینی نه چندان مطلوب را جذب کرد. این موضوع فشار رسانهها روی تیم را بسیار افزایش داد.
در فصل قبل هم سناریو تکرار شد و منچستریونایتد گلیزرها که نمیخواست مبلغ زیادی را خرج کند در پایان با بودجهای 145 میلیون یورویی معاملات را تمام کرد و در کنارش باز هم گزینههای کاملا مطلوب همانند آندره اونانا به تیم اضافه نشدند. مساله فروش باشگاه قرار بود تیم را به اوج بازگرداند اما اولین ضربه محکم را به شاکله منچستریونایتد وارد کرد.
داستانهای مصدومیت
داستان مالک از نقطهای به بعد تمام شده بود و با اینکه پس از نیمفصل رسما اعلام شد، از پیشتر راتکلیف و گلیزرها توانسته بودند به توافقات دست پیدا کنند. این بار اما مشکل جدید منچستریونایتد مالکیت به حساب نمیآمد. فشار بازیهای بینالمللی در فصل قبل و ایده سرمربی منچستریونایتد برای نزدیک کردن سبک بازی تیم به آنچه در ذهن داشت، با همراهی عواملی مانند کیفیت پایین کمپ تمرینی کارینگتون و اشتباههای پیدرپی کادر پزشکی، منچستریونایتد را درگیر یکی از بزرگترین موجهای مصدومیت تاریخ خودش و فوتبال اروپا کرد.
بیش از 65 مورد مصدومیت باعث شد تا ترکیب هیچ گاه به صورت کامل در اختیار نباشد و بسیاری از بازیکنان جانشین، تحت فشار بازیها کیفیت پایینی ارائه میکردند.
کادر فنی ضعیف بود؟
مصدومیت باعث شده بود فشارها علیه تیم تنهاخ افزایش یابد و مجموعه عوامل یکی از بدترین فصول تاریخ منچستریونایتد را به ثبت رساند. بسیاری از کارشناسان، تنهاخ و کادر فنی او را مقصر چنین اتفاقاتی میدانستند و ادعا میکردند مشکلات با تغییر کامل کادرفنی و خصوصا سرمربی سامان پیدا میکند. شاید امروز ثابت شده باشد برخی از صحبتهای کارشناسان صحیح بود اما حل مشکل شیاطین با این راه حلها عملی به نظر نمیرسید.
سند ادعای ما شاید بتواند انگلیس امروز باشد. قطعا تصمیم ساوتگیت برای دعوت بازیکنی مصدوم اشتباه بود و نباید لوک شاو را به تیمش دعوت میکرد اما همان لوک شاو از نگاه او بهترین دفاع چپ موجود انگلیسی نام دارد. نبود لوک شاو باعث شده بال سمت چپ انگلیس، یعنی فیل فودن از جریان بازی کاملا خارج باشد و انگلیس در یورو تنها از سمت راست حملاتش را پیگیری میکند.
در منچستریونایتد هم چنین اتفاقی رخ داد و چنین مشکلی تنها برای لوک شاو نبود. مشکلات اخلاقی آنتونی، مصدومیت مدافعان چپ و راست، نبود مدافعان مرکزی اصلی، هافبکها و بسیاری از موارد دست کادر فنی را در پیاده کردن هر ایدهای هرچند نامطلوب بست. البته نمیشود کادر و مربی را در اشتباهات مقصر ندانست و به عنوان مثال در موضوع سرخیو رگیلون با اشتباه کادر مدیریتی را در نبود هیچ کدام از مدافعان چپ، او به تاتنهام بازگردانده شد.
مرمت به سبک راتکلیف
از نیمفصل که سر جیم راتکلیف و دستیارانش وارد مجموعه شدند، رسما هیچ گونه تغییری شکل نگرفت و روسای جدید تنها نظارهگر اتفاقات مختلف باشگاه بودند. با این حال اینئوس دقیقا میدانست باید چگونه مشکلات را حل کند.. بزرگترین راه حل، تغییر ساختار بود.
راتکلیف برخلاف نظر دیگران میخواست مدیران تیمش را تغییر دهد و ظاهرا بیتوجه به نتایج تیم، هر روز خبری برای خرید یا ورود یک مدیر جدید به منچستریونایتد در رسانهها منتشر میشد. شاید در اول این مسیر بسیاری خوشبین بودند اما توجه کامل و همیشگی به گرفتن یک مدیر جدید دیگر، انتقادها از راتکلیف را افزایش داد البته در روز پایانی فصل نتیجه این کار را دیدیم و نقش جیسون ویلکاکس، مدیر فنی اضافه شده به منچستریونایتد خودش را در فینال جام حذفی مقابل منچسترسیتی کاملا نمایان کرد.
چشمههایی از موفقیت با جوانان
پس از پایان فصل احتمال خروج اریک تنهاخ افزایش یافت و عملکرد کلی به مدیران جدید میگفت باید آماده خروج مرد هلندی باشیم. منچستریونایتد حتی با چندین مربی دیگر هم مذاکراتی داشت اما نشانههایی وجود داشت؛ نشانههایی مانند تطبیقپذیری تنهاخ با ویلکاکس برای پیادهسازی ایدههای فنی که ساختار باشگاه روی آن بنا خواهد شد و یا توجه عجیب سرمربی به انضباط! موضوع مهمتر جوانان تیم بود. اریک تنهاخ به خوبی میداند چگونه باید جوانان را پرورش دهد و منچستریونایتد را به اصل خودش و آکادمیاش بازگرداند. در حال حاضر بازیکنان زیادی از تیم پایه توسط اریک تنهاخ به تیم اصلی آمدهاند و در همین جوانی نقشی بزرگ در تیم ملیهای خود دارند و این روند برای فصل بعد هم تمدید خواهد شد.
این حالت ایدهآل راتکلیف برای باشگاه بود و موضوعات مطرح شده در کنار کسب 2 جام در هر شرایطی در 2 سال، ایده بقای تنهاخ را جدی و سپس رسمی کرد. راتکلیف همانند گلیزرها تنها حرف نمیزند و عملگرایی او بیشتر از صحبتهایش به چشم میآید. نتیجه تصمیم راتکلیف، حال منچستریونایتد را بهتر کرده است.
اینجا زبان رسمی هلندی است!
منچستریونایتد در بخشهای مختلفی ضعف داشت که شاید اریک تنهاخ به تنهایی توان از بین بردن ضعفها را نداشت. مدیریت قصد داشت مربی را تقویت کند و اولین مورد برای تقویت مربی نه خرید بازیکن بلکه کمکمربیانی سطح اول بود. ورود رود فننیستلروی و رنه هاکه بزرگترین هدیه برای اریک تنهاخ است زیرا هر کدام از 3 نفر اصلی کادرفنی در واقع یک مربی کامل هستند و حالا منچستریونایتد با 3 سرمربی با افکار مشترک در اختیار دارد. مربیان جدید و هلندی میتوانند مشکلات تهاجمی، تدافعی و چرخاندن توپ در زمین را در کنار هم حل کنند و شاید بهترین اتفاق ممکن برای منچستریونایتد همین موضوع بوده است.
پس از تکمیل کامل کادر مدیران و مربیان، حالا زمان رسیدگی به حفرههای ترکیب است. احتمالا به زودی شاهد حضور جاشوا زیرکزی و ماتیاس دلیخت در اولدترافورد خواهیم بود. مدیران گزینههایی را به سرمربی پیشنهاد دادهاند که او در آرزوهایش قصد داشت به آنها برسد. بازیکنان هلندی و کادر هلندی، تنهاخ را در اوج رضایت قرار داده و دیگر خریدها در صورت ورود، منچستریونایتد متفاوتی را به ما نمایش خواهد داد.
این یونایتد فرق میکند
ما تا این لحظه 2 تیم از اریک تنهاخ در منچستریونایتد دیدهایم. در فصل اول او با ترکیب بازیکنان موجود تنها ایدههای مربیان قبلی را ادامه داد تا به فصل به پایان برسد و در فصل بعدی سعی کرد با تاکتیک خودش تیم را مجبور به حرکت کند. فصل دوم او نشان داد جای کار زیادی برای انجام ایدههای او وجود دارد و نمیشود در یک لحظه تغییر را به ثبت رساند.
ترکیب بازیکنان در لیست خرید و مربیان یا مدیران حاضر، به ما میگوید منچستریونایتد قرار است نسبت به گذشته متفاوت باشد. آنها تاکتیکهای فراوان و جدیدی را خواهند داشت. این موضوع، شاید تاکنون از آنها در بازیها ندیده باشیم یا اینکه حداقل به این کیفیت از آنها ندیدهایم و در کنارش باید آماده باشیم گلزنی بیشتری از قرمزهای شهر منچستر در برخی بازیها ببینیم. ترکیب دفاعی هنوز مشخص نیست. در حال حاضر احتمال چند باخت بد در فصل هم وجود خواهد داشت. منچستریونایتد جدید دیگر ناتوان مقابل بزرگان نیست و در میدانهای بزرگ حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
بازیسازی از عقب زمین دستور اصلی کار منچستریونایتد خواهد بود و مالکیت توپ در بیشتر دیدارها از آن پسران تنهاخ است. اگر مشکلات خاصی وجود نداشته باشد، حضور در لیگ قهرمانان برای آنها دردسترس است و هدف اولیه قطعا همین خواهد بود. حضور نیستلروی بار تهاجمی را افزایش داده و در صورت حضور مداوم بازیکنانی مانند لوک شاو و یا لیساندرو مارتینس، راشفورد میتواند یکی از گلهای سرسبد تیمش باشد.
رنگ و بوی موفقیت
شاید خیلی زود است بخواهیم از قهرمانی در لیگ برتر برای منچستریونایتد صحبت کنیم و اگر این منچستریونایتد را با سایر مدعیان قیاس کنیم، رقبا یک سر و گردن بالاتر هستند. آنها ترکیب یکدست و ساختار مناسب را مدتهاست به دست آوردهاند اما شیاطین سرخ تازه در مسیر درست قدم گذاشتهاند. با این حال حضور در مسیر درست، میتواند نزدیک شدن منچستریونایتد را به قهرمانی رقم بزند و بعید نیست در چند سال آینده و یا حتی از شروع فصل آنها را یکی از مدعیان اصلی ببینیم.
این تیم اگر مسیرش را به صورت مداوم ادامه دهد و در مسیر، اتفاق عجیبی همانند موجهای مصدومیت سنگین آنها را احاطه نکند به زودی موفقیت را تجربه خواهد کرد و اولین قلههای موفقیت میتواند تکرار قهرمانی در جام حذفی و یا جام اتحادیه باشد و پس از آن جام لیگ اروپا را میبینند. در لیگ برتر صدرنشینی کمی دور از ذهن است اما حضور بین 4 تیم برتر و صعود به لیگ قهرمانان غیرممکن نیست و در سالهای بعدی حضور بین تیمهای برتر اروپایی میتواند به راحتی توسط آنها تضمین شود. منچستریونایتد جدید بوی موفقیت میدهد و حتی اگر قهرمانی از آنها نبینیم، هواداران مطمئن هستند با خیال راحت بازیها را به تماشا میکنند و از دیدن وضعیت تیمشان عذاب نمیکشند!
برای ثبت نظر خود وارد شوید.