۱۰ نکته ضروری برای گزارشگران فوتبال؛ چگونه حرفهای روایت کنیم؟
به گزارش فوتبال ۳۶۰، شنیدن صدای گزارشگر بخشی از تجربه همیشگی دوستداران فوتبال است و تماشای مسابقه بدون حضور صدای گرم گزارشگر از نظر هیجان و جذابیت چیزی کم دارد. راوی مسابقه همگام با مخاطب، بار عاطفی حوادث بازی را افزایش میدهد و با فراز و فرود صدا، تغییر در لحن، بازی با کلمات و ارائه اطلاعات لذت تماشاگر را افزایش میدهد. البته همه اینها به حرفهای بودن و رعایت نکات اساسی در فن گزارش بستگی دارد.
صداقت با مخاطب
اولین انتظار بیننده از گزارشگر روراست بودن و صداقت اوست؛ روایتگر مسابقه باید اشتباهات خود را بپذیرد و بلافاصله ضمن اصلاح در صورت لزوم از بیننده پوزش بخواهد. عذرخواهی باعث میشود تعداد بیشتری از مخاطبان متوجه اشتباه گزارشگر شوند اما هیچ چیزی از صداقت بالاتر نیست و گزارشگر حرفهای و کماشتباه باکی از این موضوع ندارد. او در طول مسابقه دائماً حوادث پیش رو را تحلیل میکند و ممکن است چند پیشبینی هم از روی اتفاق درست دربیاید. تأکید دائمی روی یک پیشبینی درست و تلاش برای اثبات خود به طور کلی با استقبال تماشاگر تلویزیونی مواجه نمیشود چون فوتبال قابل پیشبینی دقیق نیست. تماشای بدون تأخیر مسابقه در نمایشگر دوم اطلاعات گزارشگر را افزایش و او را مسلطتر نشان میدهد اما انجام این کار (و تحویل هیجان مصنوعی از صحنهای که چند ثانیه قبل مشاهده شده) با اصل صداقت در تناقض است.
ارائه اطلاعات
گزارشگر فوتبال در عین حال که با مخاطب عادی ارتباط برقرار میکند، باید پابهپای بیننده حرفهای و صاحب اطلاعات پیش برود و دانش فوتبالی خود را نشان دهد. منظور از ارائه اطلاعات، دادههای دانشنامهای در مورد بازیکنان نیست. اشاره به ملیت بازیکنانی که در لیگ کشور خودشان بازی میکنند اهمیتی برای بیننده ندارد و اشاره به قد بازیکن جز در زمان ضربه سر زدن اضافی است. با کمی جستوجو در مورد هر بازیکن میتوان اطلاعات شاخص و تازهای به دست آورد اما پیش از آنکه کارگردان تصویر بسته او را نشان دهد، ارائه اطلاعات کاری حرفهای قلمداد نمیشود. برای مخاطب فوتبال بیان یک حادثه خاطرهانگیز یا جنجالی در تقابل یک داور و یک تیم جذابتر از این است که «این تیم در ۳۷ بازی با قضاوت این داور ۱۹ پیروزی به دست آورده.» دادههای ارائهشده توسط گزارشگر باید شاخص، دقیق، موثق و بهموقع باشد و فرصت مناسب برای بیان بسیاری از اطلاعات جمعآوریشده پیش از گزارش پیدا نمیشود. پیگیری مسابقات از وظایف اولیه به شمار میرود و گزارشگر باید آمار عملکرد تکتک بازیکنان تا قبل از آغاز مسابقه را در اختیار داشته باشد تا به محض رقم خوردن گل، آمار و رکورد جدید را بیان کند و منتظر سایتهای خبری نماند. در مورد نام تیمها و بازیکنان معیار اصلی (و استثناپذیر) تلفظ به زبان بومی خود بازیکن یا محل تأسیس باشگاه است؛ البته تا زمانی که چارچوبهای صوتی زبان اجازه دهد. گزارشگر باید اهل کتاب باشد، دانش ضمنی خود را افزایش دهد و به عنوان مثال متوجه باشد «فوتبال جزیره» تعبیر دقیقی برای اشاره به فوتبال انگلیس نیست. از اصطلاح «لکلکها» برای اشاره به لیورپول استفاده نکند، اسم بازیکنان و تیمها را به شکل نامتعادل مخفف نکند و سوپرجام انگلیس را «جام خیریه» نداند.
سوار بر اسب چموش هیجان
مسابقه فوتبال حتی اگر بدون گل به پایان برسد به خودی خود جذاب است و گزارشگر باید تا حد امکان اندکی به هیجان معمول مسابقه اضافه کند. گزارشگر باید تفاوت یک گل معمولی در ابتدای یک بازی عادی لیگ را با یک گل تعیینکننده در دیدار نهایی لیگ قهرمانان بداند و لحن و حجم صدای خود را با میزان اهمیت هر صحنه هماهنگ کند. جملات احساسی و فریادهای گزارشگر تا زمانی قابل قبول است که تمرکز بیننده را از مسابقه فوتبال دور نکند؛ لحظهای که مخاطب به جای حوادث درون مسابقه به جملات گزارشگر توجه کند، گزارش از مسیر عادی خود خارج شده. هیجان و جذابیت بازی مانند قایقی در حرکت است و نسیم صدای گزارشگر سرعت آن را کمی افزایش میدهد؛ طوفانی که قایق را در هم بشکند، افزایشدهنده حساسیت نیست. گزارشگر باید هیجان واقعی و غیرتصنعی خود را در قالب واژهها به بیننده عرضه کند و استفاده بیش از اندازه از اصوات (اوه، آخ، وای، بهبه و...) بیشتر از صمیمانه بودن گزارش، به معنای عدم تسلط گزارشگر بر احساسات شخصی و ناتوانی در استفاده از کلمات است. اسارت گزارشگر در دست هیجان با تکرار کلمه، گم کردن جمله و افزایش اشتباهات لفظی نمایان میشود.
نگاه بیطرفانه
گزارشگر روایتکننده حوادث مسابقه فوتبال است و نگاه جهتگیرانه به هر نوعی که باشد از اعتبار راوی کم میکند. هواداری از یک تیم فوتبال هیچ ایرادی ندارد اما هیچچیزی نباید جای نگاه عینی را در گزارش بگیرد. این تلقی که در تقابل یک تیم مطرح با رقیب کمنامونشان، بیشتر بینندگان طرفدار یک تیم هستند و طرفداری از آن تیم به مذاق مخاطب خوش میآید از اساس اشتباه است. نگاه جانبدارانه اعتماد بیننده را کاهش میدهد و به تنزل جایگاه گزارشگر منجر میشود. مارتین تایلر که از سال ۱۹۷۴ گزارش بازیهای تیم ملی انگلیس را به عهده داشته در گفتوگو با نشریه «Four Four Two» بزرگترین حسرت دوران حرفهای خود را گزارش قهرمانی تیم ملی کشورش در جام جهانی ۱۹۶۶ میداند. برای او اما هرگز «ما» جای «انگلیس» را نمیگیرد. «انگلیس قهرمان جهان شد»، نه اینکه «ما قهرمان جهان شدیم.» صدای گویای فوتبال انگلیس هرگز نگاه عینیتگرایانه را از دست نمیدهد: «مخاطب هیچوقت نباید به این فکر کند که گزارشگر اهل انگلیس است.»
اطلاعات جانبی و شناخت مشاهیر
بیننده عادی از گزارشگر حرفهای انتظار دارد علاوه بر جهان فوتبال در مورد حوادث جانبی و اخبار جهان هم اطلاعات اجمالی داشته باشد. مسابقات فوتبال در بطن زندگی روزمره مردم رخ میدهد و گاه و بیگاه از حوادث سیاسی و اجتماعی تأثیر میگیرد. گزارشگر برای اینکه معنی شعار سیاسی روی پیراهن یک بازیکن صرب را متوجه شود، باید از پیشینه تحولات منطقه بالکان باخبر باشد و از او انتظار میرود هنگام تعویق یک مسابقه به دلیل اعتصاب پلیس یا مترو در این زمینه اطلاعاتی بیشتر از مخاطب خود داشته باشد. گزارشگر حرفهای باید چهرههای مشهور حاضر در ورزشگاه را بشناسد و به بیننده معرفی کند. این امر البته هرگز به شکل صد درصدی محقق نمیشود اما شاغلان فوتبال باید دائماً اطلاعات جانبی خود را افزایش دهند. وقتی کارگردان تلویزیونی دیدار نهایی یورو ۲۰۲۴ چند بار چهره لندو نوریس، راننده انگلیسی مشهور مکلارن را روی سکوها شکار میکند، تماشاچی انتظار دارد حداقل نام او را از زبان راوی مسابقه بشنود. گزارشگر فوتبال باید چهرههای نامدار جوامع را بشناسد و پادشاه اسپانیا را از شاهزاده ولز (نایبالسلطنه پادشاهی متحد انگلیس) تشخیص دهد. جستوجوی اجمالی در مورد میهمانان احتمالی هر مسابقه تا حدی راهگشاست اما گزارشگر باید افراد مشهور در حوزه ورزشهای گوناگون (مانند بسکتبال و تنیس)، هنر، سیاست و برندگان اخیر نوبل را بشناسد.
پایبندی به اخلاق
نگاه میخکوب شده هواداران فوتبال از نسلهای مختلف به تصاویر تلویزیونی و گوش آنها به جملات گزارشگر است. راوی مسابقه باید پرچمدار رعایت اخلاق باشد و در رشد دانش فرهنگی مخاطب را یاری کند، نه اینکه در آتش بیاخلاقیهای موجود در جامعه بدمد. هرگونه اشاره به رنگ پوست یا شکل چشم بازیکن هنگام صحبت در مورد او تبعیضآمیز و نژادپرستانه تلقی میشود؛ اشاره به خاستگاه نژادی باید با نهایت احتیاط صورت بگیرد و مذهب و عقیده بازیکن فوتبال ارتباطی به گزارشگر ندارد؛ همینطور انتخابهای شخصی او برای پوست، صورت و شکل مو. سابقه منفی بازیکنان باید به همان شکلی که رسانههای حرفهای دنیا به آن میپردازند، مطرح شود و هرگونه برچسب زدن و نسبت دادن صفات نامناسب از شأن گزارشگر کم میکند. تمسخر یا شوخی با چهره، اندام یا قد و قامت بازیکنان رفتاری کاملاً غیرحرفهای است و گزارشگر هرگز نباید صورت و اندام کسی را ترسناک توصیف کند یا سر و وضع یک هوادار را به دلیل تفاوت فرهنگی «عجیب» بداند. دنیای امروز عرصه عرضه شدن فرهنگهای رنگارنگ و متفاوت است و پذیرش این تمایزها وظیفه همه به شمار میآید. زمین فوتبال صحنه رقابت ورزشی است و ارتباط آن با مسائل سیاسی یا نتیجهگیری در مورد سطح توسعه کشورها تا حد زیادی بیمعنی است. نگاه زنستیزانه حتی در انتخاب کلماتی که به هر دلیل در فرهنگ جامعه جا افتاده، باید کنار گذاشته شود. در جهان امروز همه باید تا حد ممکن از خشونت بپرهیزند و حمایت از عدم خویشتنداری بازیکن در درگیریها با عنوان تعصب یا «غیرت ملی» صورت خوشی ندارد. گزارشگر به طور کلی باید در گزینش کلمات وسواس فراوانی به خرج دهد و هرگز از زیر سایه اخلاق خارج نشود. تحقق این موضوع قبل از هر چیز به آموزش نیاز دارد.
تسلط بر زبان
گزارش فوتبال شاخهای از فن خطابه است و موفقیت در آن به تسلط بر سایهروشنهای زبان و استحکام دستوری جملات بستگی دارد. گزارشگر گزینشگر واژههاست و میزان توانمندی او قبل از ارائه اطلاعات یا تهییج مخاطب به استفاده از ریزهکاریهای زبانی وابسته است. گزارشگر فارسیزبان باید به زبان فارسی گزارش کند و استفاده از واژههایی مانند «فولبک»، «گلر»، «فروارد»، «وینگر»، «فن»، «لاینآپ»، «فیرپلی»، «اورلپ»، «سولوگل» و هر کلمه خارجی دیگری که معادل مناسب و نسبتاً رایج در زبان فارسی دارد پذیرفته نیست؛ گزارشگر باید جلوتر از مخاطب عام فوتبال به سلامت ساختار زبان کمک کند، نه اینکه استفاده از اصطلاحات غربی را نشانه سواد و اطلاعات خود بداند.
حفظ استاندارد
تلاش بیوقفه برای «متفاوت بودن» نه فقط در گزارش فوتبال که در هر عرصهای تلاش و عملکرد انسان را بیارزش میکند. رسیدن به یک سبک ویژه و متفاوت در گزارش کار دشواری نیست. برای این کار کافی است عبارت یا لحن خاصی را دائماً در جملات خود تکرار کنید. صاحبسبک شدن آسان است اما گزارشگر شدن نه. منحصر دانستن گزارش عربی به فریادهای گزارشگر و تقلید نابهجا از آن کاری بیحاصل به شمار میرود چون حالوهوای آوایی زبان فارسی با ذائقه شنیداری مخاطب عربزبان فوتبال از اساس متفاوت است. هرنوع چارچوبشکنی باید خود درون چارچوبی کلی اتفاق بیفتد و نوآوریهای گزارشگر نباید از بافت و فضای عادی گزارش خارج شود. خواندن یک بیت شعر در ۹۹ درصد مواقع با گزارش فارسی فوتبال هماهنگ نمیشود چون زبان شعر رسمی و زبان گزارش محاورهای است؛ تشبیه و استعاره هم کار دشواری برای جا افتادن در ساختار گزارش شفاهی دارد. استفاده از القاب تیمها جز در لحظات دراماتیک مسابقه به وصله ناپیوسته تبدیل میشود چون علاقهمندان به فوتبال در وسط صحبتهای خود به جای «چلسی» از کلمه «شیرهای لندن» استفاده نمیکنند.
بازیخوانی
گزارشگر باید بهتر از هر فرد دیگر در جریان کامل اتفاقات درون مسابقه قرار بگیرد و از چند و چون عملکرد بازیکنان مطلع شود. تشخیص اینکه کدام بازیکن خوب کار نکرده و باید تعویض شود با روخوانی نمرات نرمافزارهای فوتبالی حاصل نمیشود، بلکه به دانش فنی گزارشگر، اطلاع از سوابق بازیکن و دقت در نحوه عمل او در لحظات مهم بازی ارتباط دارد. «موکول کردن صحنه به کارشناس داوری» شانه خالی کردن از بار وظیفه است؛ گزارشگر فوتبال باید در حد دانش خود کارشناس داوری هم باشد و نتیجه نهایی بازبینی VAR را (با ضریب خطایی که همیشه وجود دارد) پیشبینی کند. گزارشگر باید بر حوادث درون زمین سلطه کامل داشته باشد و بعد از شنیدن سوت داور فوراً تشخیص دهد بازی به دلیل آفساید یا خطا متوقف شده یا کلاً به پایان رسیده. یک مثال بارز از بازیخوانی به بازبینیهای ویدئویی تصاویر برمیگردد؛ هنگام دخالت VAR در صحنه آفساید، ابتدا خط سبز یا قرمزی روی تصویر کشیده میشود که تصمیم نهایی را نشان میدهد. چند ثانیه بعد کلمه آفساید روی تصویر درج میشود و در ادامه داور تصمیم تیم بازبینی را به اطلاع بازیکنان میرساند. گزارشگر حرفهای در مرحله اول نتیجه را متوجه میشود اما گزارشگر عادی تا پیش از اعلام نظر داور در تردید بسر میبرد.
ریزهکاریها
فن گزارش با ترفندهایی به پختگی میرسد که گزارشگران حرفهای به مرور زمان و با آموختن مداوم به آن دست پیدا میکنند. به عنوان مثال با تماشای مسابقات مختلف، روش خاص خود برای شناخت سریع و دقیق هر بازیکن در زمین را یاد میگیرند. البته ۳۰ سال سابقه گزارش الزاماً به معنی ۳۰ سال تجربه نیست و گزارشگر برای پیشرفت در حرفه خود نباید هیچوقت از آموختن و پذیرفتن اشتباهات سر باز بزند. یکی از ترفندهایی که به گوشنواز شدن گزارش کمک میکند، استفاده از موسیقی کلام و همآوایی (توالی کلماتی که ساختار لفظی مشابه دارند یا با یک حرف مشترک آغاز میشوند مانند «میانه میدان») است. این ترفند اما با روخوانی کلمات آمادهشده نتیجه نمیدهد و حاصل تمرین و مطالعه مداوم و افزایش هوش و حاضرجوابی در لحظه است. برداشتن چشم از نمایشگر برای بررسی دادهها اشکالی ندارد اما گزارشگر باتجربه در زمان مناسب این کار را میکند، ضمن اینکه هنگام بیان اطلاعات خوانده شده، حتماً باید چشم گزارشگر به صحنههای بازی باشد چون ناهماهنگی صدا و تصویر نابخشودنی است. گزارشگر باید چابک و انعطافپذیر باشد و به جای شوکه شدن از حوادث ناگهانی، ضمن تکمیل جمله قبلی فوراً به مسابقه برگردد. گزارشگر باید باهوش و اهل مطالعه باشد و از این طریق استعداد فن بیان خود را تقویت کند و شوخیهای دلپذیرتری بیان کند. «سکوت به موقع» بخشی از هنر گزارش است و بخصوص در لحظات حساس و بعد از به ثمر رسیدن گل باید از اثرگذاری شگرف آن استفاده کرد.
* سجاد اجاقی