football360 logo
360-club
360-club-icon

یونایتدِ آموریم از نگاه تاکتیکی؛ تغییر فضای بازی، جنبه مثبت جدید

10 آذر 1403 ساعت 03:265 نظر
پس از اولین بازی‌های منچستریونایتد، بررسی تاکتیک این تیم قابل توجه است.

به گزارش فوتبال 360، در اولین بازی روبن آموریم روی نیمکت منچستریونایتد، بازی خوبی از سوی شیاطین ندیدیم. البته برای بسیاری قابل درک بود و کارشناسان و حتی بسیاری از هواداران آمادگی مواجهه با چنین اتفاقی را داشتند. دلیل اصلی، تمرین کم تیم در کنار یکدیگر برای بازی پیش‌رو به نظر می‌رسید. بسیاری از بازیکنان اصلی به دلیل حضور در تیم‌های ملی و وقفه بین‌المللی کمی دیر به ترکیب تمرینی اضافه شدند و فرصتی برای آشنایی بیشتر با مربی جدید وجود نداشت. غیر از این موضوع باید اشاره کنیم سرمربی جدید یک سیستم کاملا متفاوت از اریک تن‌هاخ را اجرایی کرد و این، شانس هماهنگ شدن بازیکنان را بسیار کمتر می‌کرد.

آموریم، پایبند به آنچه در ذهن دارد

پس از ورود آموریم بسیاری به تفاوت‌ها میان بازیکنان و ایده‌آل‌های مربی اشاره می‌کردند و نسبت به این موضوع نگرانی‌هایی را داشتند. احساس می‌شد روبن آموریم پس از ورود ابتدا با آنچه بازیکنان به آن عادت دارند  شروع و آرام آرام تیم را به سوی تاکتیک مدنظر هدایت کند. با این وجود، اولین تمرین نشان داد مربی تنها در حال کار و آموزش بازیکنان برای ترکیب مورد علاقه‌اش است.با این حال باز هم عده‌ای عنوان کردند شاید تمرینات و بازی‌ها متفاوت باشد و دورن زمین منچستریونایتد به همان ترکیب سابق کارش را ادامه دهد تا در فرصتی مناسب نظرات آموریم به صورت کامل اجرایی شود.

ترکیب اولیه بازی با ایپسویچ  یک ساعت قبل از بازی منتشر شد و بازیکنان حاضر در ترکیب ایده استفاده از چینش 1-3-2-4 را به صورت موقت تقویت کردند اما وقتی بازی شروع شد همه دیدیم چینش جدیدی برای بازیکنان وجود دارد و همان 3-4-3 آموریم توسط بازیکنان پیاده شد. ورود به این ترکیب و پیروی از تفکرات آموریم گل ثانیه 90 را ساخت و همچنین نوع بازی‌سازی متفاوتی را به نمایش می‌گذاشت که شاید اگر بازیکنان تمرینات بیشتری را مطابق تفکر مربی انجام داده بودند نتیجه کاملا متمایز می‌شد.

بازی‌سازی با خط دفاع 3 نفره

اولین نکته مهم و قابل اندیشه که گل منچستریونایتد را ساخت، بازیسازی یونایتد از خط دفاعی 3 نفره آنها بود. 3 دفاع مرکزی بازیسازی را آغاز کردند. دلیخت با نزدیک شدن به هافبک‌های تیم اجازه می‌داد فضای مناسب برای مزروعی و ایوانز شکل بگیرد و این موضوع دقیقا در اسپورتینگ، زیرنظر آموریم وجود داشت. کریستین اریکسن می‌توانست آزادانه‌تر به کارهای هجومی بپردازد و موقعیتش کنار کاسمیرو را ترک کند.


شاید این مهم‌ترین نکته تیم آموریم بود تا سبک بازی را تغییر دهد. دروازه‌بان، آندره اونانا ابتدا توپ را به سمت چپ و جانی ایوانز داد و به واسطه این نوع شروع، 4 بازیکن هجومی‌تر ایپسویچ سعی می‌کردند فشار پرس را برای ایوانز و سایر بازیکنان ایجاد کنند. با ایجاد فشار پرس، ایوانز توپ را به اونانا بازگرداند و او توپ را به مزروعی رساند.


مزروعی توپ را برای آماد دیالو فرستاد، جایی که این بازیکن نقش جدیدی را به دست گرفته و به عنوان بال عقب نقش‌آفرینی می‌کرد. با رسیدن توپ به دیالو، ایپسویچ مجبور بود برای حفظ پرس نفر پنجم را وارد کند؛ لیف دیویس می‌توانست فشار پرس به عنوان یار پنجم را وارد کند که یک پاس به فرناندس و بازگشت دوباره توپ به آماد، او را از جریان بازی خارج کرد.


پس از آن دیالو با توپ به فضای ایجاد شده هجوم برد و با یک ارسال مناسب برای راشفورد، او و تیمش را به گل رساند.


برای منچستریونایتد این یک شروع رویایی بود و یونایتد در 88 دقیقه بعد چندین بار سعی کرد این مدل را اجرایی کند اما به ندرت دیدیم به همین کیفیت بتوانند چنین حرکتی را اجرایی کنند.

خروج از فشار

تغییر جهت و جناح بازی ازجمله مواردی بود که در فیلم پخش شده از تمرینات دیده می‌شد و متوجه شدیم درون بازی این نوع از پاس‌ها دقیقا در چه زمانی و چگونه شکل می‌گیرد. منچسترِ آموریم برای عبور از فشار بی‌امان تیم ایپسویچ در میانه میدان سعی در انتقال بازی به جناح مقابل و راه‌اندازی تیم در سوی دیگر زمین داشت.

احتمالا روز مناسبی برای ارسال چنین پاس‌هایی نبود زیرا باد شدید و طوفان برت، شرایط بازی را نیز متفاوت می‌کرد. دیالو در یکی دیگر از وظایفش، ماموریت داشت تا در فشارهای سنگین، دالو را پیدا کند و توپ را به بال عقب دیگر تیم برساند و باد عموما اجازه موفقیت‌آمیز  بودن نقشه‌اش را نمی‌داد.



پاس‌های بلند تکرار شد و شرایط به بازیکنان می‌گفت. یونایتد حین بازی این تغییر جناح با یک پاس بلند را کمی تغییر داد و این کار با 2 پاس انجام شد. پاس‌های بلند عرضی به واسطه یک رابط میان زمین به جناح مقابل می‌رفت و جابه‌جایی میان بال‌های عقب به خوبی شکل گرفت. به دلیل تجمع بیشتر بازیکنان منچستریونایتد در جناحین، مردان تیم مک‌کنا به کناره‌های زمین تمایل بیشتری داشتند و در این لحظه می‌بینیم وقتی دالو صاحب توپ بود، بیشتر بازیکنان در نزدیکی‌اش قرار داشتند.



خروج از شلوغی

تیم آموریم بر ایده شلوغ کردن یک فضا و سپس تغییر مکان بازی تمرکز فراوانی داشت. این ایده اگر توسط حریف نادیده گرفته می‌شد، بازیکنان منچستریونایتد می‌توانستند بازی را از همان نقطه به موقعیت حمله برسانند و در حالتی که به این دام ورود می‌کردند، شیاطین فضای بازی را تغییر می‌دادند و نوعی دیگر از حمله را به وجود می‌آوردند. 

به تجمع بازیکنان ایپسویچ نزدیک به نقطه شروع مجدد نگاه کنید، 3 بازیکن کاملا نزدیک به صحنه هستند و 5 بازیکن دیگر خود را متمایل به این موقعیت کرده‌اند. این باعث شد  فضای دورتر پشت آنها کاملا خالی باشد و دالو با ارسال توپ برای مزروعی توپ را به آماد رساند و او باز هم در فضایی آزاد توپ را دریافت کرد و موقعیتی را شکل داد.



ترکیب تمامی ایده‌ها

در لحظه‌ای از بازی شاهد نوعی پیچیده‌تر از ایده‌ها بودیم که ترکیب همه آنها با یکدیگر به حساب می‌آمد. مثال زیر حرکت بسیار جذابی توسط منچستریونایتد بود.

دالو توپ را در اختیار داشت و 3 بازیکن حریف به طور نسبی در نزدیکی او بودند. توپ را به عقب و به ایوانز می‌رساند و با یک پاس عرضی که دلیخت را دور زد، توپ را به مزراوی داد.


نصیر توپ را به آماد دیالو رساند و او همانند الگوی تکرار شونده قبلی توپ را به برونو سپرد.


بازیکنان ایپسویچ که بارها این موضوع برایشان تکرار شده بود با دیدن این صحنه به طور غریزی زودتر آرایشی را به خود گرفتند تا در این دام همیشگی قرار نگیرند. برونو فرناندس توپ را در عرض حرکت داد و به اریکسن رساند و او دالو را صاحب توپ کرد.

در این نقطه به خوبی می‌دیدیم بازیکنان نتوانستند نقش‌های جدید را اجرایی کنند. آلخاندرو گارناچو طبق آنچه تاکنون انجام می‌داد در این صحنه ظاهر شد و نشان داد  هنوز نتوانسته با سیستم آموریم آشنا شود. دالو باید نقشی مانند دیالو را ایفا می‌کرد و دقیقا در نقطه درست قرار داشت اما گارناچو جلوتر از دالو به عنوان بال بازی کرد و هنگامی متوجه شد در جای درست قرار ندارد که تقربیا بسیار دیر به نظر می‌رسید!


گارناچو سعی کرد به داخل محوطه برود اما موقعیت طلایی از بین رفت و سرانجام این حرکت یک ارسال نسبتا بی‌خطر به درون محوطه ایپسویچ شد. با این حال انجام دادن چنین ایده تاکتیکی بسیار امیدبخش بود و طبیعی بود بازیکنان هنوز درک درستی از سیستم بازی آموریم نداشته باشند.


منچستریونایتد بارها و بارها و با ترکیب کردن مدل‌های مختلف این ایده‌ها و یا به صورت تکی، موقعیت‌هایی را برای خود ایجاد کرد اما هربار یا یکی از بازیکنان نقش را به خوبی اجرا نمی‌کردند و یا حریف به دلیل مهارت کم بازیکنان برای اجرای ایده، نقشه را می‌خواند. با گذشت زمان هماهنگی بیشتری میان بازیکنان منچستریونایتد شکل می‌گیرد و کیفیت فردی آنها می‌تواند بسیار بالاتر شود. معلوم نیست  تمامی بازیکنان توانایی حضور در ترکیب آموریم را خواهند داشت یا خیر اما همانطور که آموریم در روزهای اول گفت، با دیدن بازی می‌توانید ایده‌ای را مشاهده کنید. حالا این ایده  مورد پسند باشد یا نه، می‌تواند به خوبی توسط بازیکنان اجرا شود. در هر صورت منچستریونایتد به یک بینش و یک نوع بازی مالکانه با ایجاد فضاهای جدید روی آورده است.

*پیمان صالحی

نظرات کاربران

برای ثبت نظر خود وارد شوید.

Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...
Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...
Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...
Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...Loading...