ذرهبین روی آینده سیتیزنها؛ منچسترسیتی باز میگردد؟
به گزارش فوتبال 360، مردهای بزرگ هم ممکن است زیر بار خشم قالب تهی کنند. ممکن است در سیطره پدیدههای خشمگینکننده محاصره شوند و برای لحظاتی یا شاید حتی برای عمری از یاد ببرند چقدر پیش از این شرایط بزرگمنش، خویشتندار و منطقی رفتار میکردند. در این کشمکش و در چنین بحرانهایی پیدا کردن خود واقعی و قدیمی و ویژگیهای بنیادی شخصیت مردان بزرک اهمیت پیدا میکند و اگر در مسیر یافتن آنها موفق باشند، تبدیل به اسطوره میشوند. چه بسا که با تسلط بر رفتارهای خودشان بتوانند با تمرکز بیشتری به امورات گره خوره بپردازند و با آسودگی خاطر بر مشکلات فائق بیایند. شعارها کلافهاش کرده. آنقدر سردرگم است که نمیتواند خودش باشد. خود متواضع و صبورش را در لایهای از خشم و نگرانی پنهان میبینیم. سیمایی از پپ گواردیولا دیده میشود که پیش از این به خاطر نداشتیم. 7 بازی بدون برد متوالی، 6 شکست در 7 مسابقه، 11 امتیاز اختلاف با صدر جدول و آرام گرفتن در جایگاه پنجم جدول اصلا برازنده تیمی نیست که در 14 سال گذشته فقط یک بار در پایان فصل پایینتر از رتبه سوم و در رده چهارم جدول قرار گرفته بود. حال سیتیزنها خوب نیست و شاید هواداران این تیم همسو با ستارههای افت کرده آن و مربی خشمگینش به این میاندیشند؛ آیا راه بازگشتی وجود دارد؟ درباره فوتبال حرف میزنیم.چنین بازگشتهایی غیرممکن نخواهد بود. با این وجود و با نمایش لیورپول صدرنشین، سیتی کار آسانی برای جبران این فاصله نخواهد داشت. کرانه پیش روی آنها از قهرمانی فاصله گرفته و تا حد کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا تنزل کرده. سیتی بازی به بازی هوادارانش را مایوستر میکند.
مصدومیت رودری
آخرین نتایج پزشکی برنده توپ طلا نشان میدهد رودری تا ماه مارس سال 2025 از میادین دور خواهد بود. شاید با ریکاوری بهتر و تدابیر پزشکی قدرتمندتر این بازه طولانی مقداری کاهش بیابد اما باز هم سیتی برای مدت زیادی از موهبت ستارهای مثل رودری بیبهره است. باید به پپ گواردیولا حق بدهیم بازیکنی با عیار رودری را به عنوان ستون اصلی تیمش انتخاب کند و منچسترسیتی را روی هنر و تواناییهای رودری بچیند. با این حال در مورد نابغهای مثل گواردیولا دور از ذهن بود فکری برای روز نبودن رودری در چنته نداشته باشد. او و تیمش آنقدر به این هافبک اسپانیایی وابسته شدند که این روزها در نبودش نتایجی کاملا معکوس با هویت سالهای اخیرشان کسب میکنند. رودری به این زودی باز نمیگردد و سیتیزنها باید در ژانویه دست به کار شوند. گریزی از خرید و بریز و بپاش در پنجره زمستانی آبیپوشان شهر منچستر نیست. آنها ستون اصلی تیم خودشان را از دست دادهاند و باید هر چه زودتر جایگزینی برایش بیابند. از مارتین زوبیمندی به عنوان یک گزینه برای جانشینی رودری یاد میشود اما این شایعه هنوز قوت نگرفته و ضمن کمرنگ بودن این انتقال تردیدهایی هم در مورد صلاحیت زوبیمندی برای در دست گرفتن قلب خط میانی تیم بحرانزده سیتی وجود دارد. آینده قهرمان 4 فصل گذشته لیگ برتر انگلیس در بیشتر روزهای این فصل بدون رودری رقم میخورد و آنها باید برای پیشبرد هر برنامهای پیش از هر اقدامی به این معضل بیندیشند و تدبیری به کار بگیرند.
برنامه بازیها
11 امتیاز فاصله تا صدر جدول آن هم با صدرنشینی قدرتی مثل لیورپول آرنه اسلوت، گویای این است که منچسترسیتی اگر میخواهد به صدر نزدیک شود باید بداند فرصتهای اشتباه کردن را تمام و کمال سوزانده است. راهی به جز بردن تک تک بازیها تا رسیدن روز توقف لیورپول نیست و شاید برای سیتی فرقی نمیکند برابر چه رقبایی میایستد. آنها باید برنده همه بازیهای بعد از این باشند، رکوردشکنی کنند، جلوی هر غافلگیری و توقفی را بگیرند و بتازند به سوی رقابت قهرمانی تا شاید سرنوشت هم به آنها روی خوش نشان دهد و رقبا را در مقاطعی از فصل دچار مشکل کند. از همین نقطهنظر شاید بررسی بازیهای بعدی لیورپول برای منچسترسیتی و آینده این تیم در این فصل لیگ برتر انگلیس مهمتر باشد. سیتیزنها در بازیهای بعدی لیگ باید به ترتیب در مقابل ناتینگام فارست غولکش، کریستال پالاس غیر قابل انتظار و پیشبینی، منچستریونایتد جان گرفته آموریم و استونویلای سرشار از ظرفیت اونای امری قرار بگیرند. هر 4 بازی به خودی خود دردسرهای بزرگی را در پیش خواهند داشت. هیچ تضمینی برای برنده بودن این تیم غوطهور در بحران در بازیهای آینده وجود نخواهد داشت و توقف بعدی و نبردن هر کدام از این بازیها میتواند رویای تکرار قهرمانی برای پنجمین فصل متوالی را کاملا محو کند. اگر فاصله به بیشتر از 11 امتیاز برسد، دستان بالا آورده سیتیزنها به نشانه تسلیم را خواهیم دید و آنها به جای قهرمانی مجبورند در اندیشه کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا باشند. در سوی دیگر لیورپول با نیوکاسل، فولام، اورتون و ساوتهمپتون بازی خواهد داشت. میتوان گفت 3 مسابقه از این 4 دیدار برای لیورپول مدعی و صدرنشین آسان تلقی میشود. سیتی و پپ باید امیدوار باشند نیوکاسل کاری از پیش ببرد و ضمن بردن بازیهای سخت خودشان مجبورند چشم به راه توقف لیورپول در برابر تیم ادی هاو باشند. لیورپول در ادامه هم تاتنهام، لسترسیتی و وستهام را پیش روی خودش میبیند. از این 3 دیدار هم شاید 2 بازی آسان تلقی شود. در مجموع تقویم بازیهای لیورپول چراغ سبزی به بازگشت پپ و شاگردانش به رقابت قهرمانی و نزدیکتر شدن آنها نشان نمیدهد. گره بازگشت به مسیر قهرمانی با شکست در بازی رو در رو مقابل قرمزهای آنفیلد پیچیدهتر شد و شاید اگر هر کسی هم به جای هواداران لیورپول بود پس از پیروزی تیمش مقابل رقیب اصلی چند فصل گذشته به طعنه عدد 6 را به نشانه 6 شکست در بازیهای اخیر نشان میداد و شعار فردا اخراج میشوی را زمزمه میکرد.
روی جدید پپ
نشاط و هیاهو و ماجراجویی سیمای مرد اسپانیایی شاخصههایی بودند که در این سالهای درخشش او روی نیمکت تیمهای مختلف دیدیم. پپ را به حال خوبش، به ذهنیت همواره پویا و در تکاپوی بهتر شدنش، به روحیه متواضعش و به آرامش میشناختیم شاید سخت باشد اما واقعیت دارد پپ گواردیولا این روزها هیچ یک از این نشانهها را بروز نمیدهد. گمان میکنیم او خودش را را پشت نتایج منفی تیمش جا گذاشته و فراموش کرده. سگرمههایش در هم، صورتش زخمی، نگاهش مضطرب و واکنشهایش احساسی و از سر خشم هستند. این چهره جدید پپ اصلا تداعی کننده آن مردی نیست که تیمش را با اقتدار به فتح سهگانه و با صلابتی بیشتر به رکورد دست نیافتنی 4 قهرمانی متوالی در لیگ برتر انگلیس رساند. تقصیر پپ نیست. موفقیت عادتش شده بود و اکنون ترک این عادت شیرین و گوارا آزارش میدهد. آنقدر روزهای خوب داشت که باور به آمدن روز بد و ناکامی را هم در مخیلهاش نمیگنجاند. با این حال پپ گواردیولا این روزها بیشتر از همه دورههای موفقیتش به آرامش و طمانینه نیاز دارد. باید بشنود «فردا اخراج میشوی» و نشنیده بگیرد. باید ببیند عدد 6 را و نادیده انگارد. پپ باید تسلطش را بر خودش حفظ کند تا بتواند با تمرکز کافی به نبرد با سرنوشت گره خورده و پیچیده این فصل تیمش برود. راهی برای جانشینی رودری، افزودن چند مهره کارآمد در بازار سنگین ژانویه، ایجاد فشار روی رقیب با بهره بردن از تکنیکهای جنگ روانی، اصلا شاید یافتن گریزگاهی برای رهایی از وابستگی به هافبک اسپانیایی و رسیدگی به اموراتی با این حد از اهمیت یقینا تمرکز روزهای خوب پپ را میطلبد. کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد و وقت و فراغت گواردیولا برای پرداختن به حواشی پیرامون شکستهای تیمش را میگیرد.
کنترل خشم
مردان بزرگی مثل پپ هم ممکن است زیر بار خشم قالب تهی کنند و برای لحظاتی یا شاید حتی برای عمری از یاد ببرند چقدر پیش از این شرایط بزرگمنش، خویشتندار و منطقی رفتار میکردند. در این کشمکش و در چنین بحرانهایی پیدا کردن خود واقعی و قدیمی و ویژگیهای بنیادی شخصیت مردان بزرگ اهمیت پیدا میکند و اگر در مسیر یافتن آنها موفق باشند، تبدیل به اسطوره خواهند شد. پپ شاید خودش فراغت اندیشیدن به این فرصت پنهان شده در لایههای تهدید را نداشته باشد اما اگر بتواند سیتی را از این مخصمه به سلامت بیرون بیاورد، میتواند از اسطوره هم برای باشگاهش فراتر برود. پپ گواردیولا را تاکنون در این شرایط ندیده بودیم. اگر سیتی در این فصل به قهرمانی لیگ برتر انگلیس برسد، این عنوان از همه عناوین دوران کاری سرمربی این تیم برای پپ مهمتر و ارزشمندتر باشد. آینده در لفافهای از تردید و نگرانی در راه است. پپ گواردیولا آرامشش را از دست داده و به پاسخ دادن به طعنهها مشغول شده، لیورپول فرصت را مهیا دیده و با اطمینان خاطر به سوی قهرمانی گام بر میدارد و همه چیز درباره سیتی و پپ دگرگون شده به نظر میرسد. اینکه آیا آنها به ادعای قهرمانی باز میگردند و این شرایط به سامان میرسد یا خیر، دقیقا به زوایای شخصیت سرمربی منچسترسیتی باز میگردد. چنانچه سیتی بتواند به مسیر قهرمانی بازگردد و فاصله زیادش با لیورپول را جبران کند، نقش اول این موفقیت کسی نخواهد بود به جز پپ گواردیولا و اگر این ماموریت با شکست مواجه شود، تندیس پپ، زیر ضربههای متنقدان کمین کرده و فرصتطلب، قطعه قطعه خواهد شد. این گزاره منفی در مورد آقای نابغه برنده جامها با رنگ و رویی جلا یافته و زنده شده روی خروجی رسانهها خودنمایی خواهد کرد؛ پپ گواردیولا مرد کنار آمدن با مشکلات نیست و او فقط چهره برندهای برای تیمهای از پیش برنده بوده است.
*حسین سعیدی نیکو