محمود مطلقزاده در گفتوگو با «فوتبال 360»؛ بازیکنان استقلال خوزستان را فراری دادند
به گزارش فوتبال 360، استقلال خوزستان در بازار نقلوانتقالات لیگ برتر، با شرایط عجیبی روبرو شده و نفرات ترکیب اصلی آن اکثرا جدا شدهاند و مشکلات گستردهای که این باشگاه داشته، علتی بوده تا با وضعیت دور از انتظاری مواجه شود و یکی از چهرههای مطرح جدا شده از این تیم، محمود مطلقزاده، کاپیتان استقلال خوزستان بود که تصمیم گرفت فصل جدید را در تیم فجرسپاسی بازی کند.
مطلقزاده در این تیم، به عنوان هافبک مرکزی تیمش آمار خوبی داشت و توانست در طی 24 بازی فصل گذشته، 2 گل بهثمر برساند و تاثیرگذاری خود را در میانه زمین نشان دهد. نکته حائزاهمیت در خصوص وضعیت محمود مطلقزاده، شرایط جدایی او بود. پیش از پایان فصل، او و محمد آبشک دچار مشکلات عدیدهای شدند که تصمیم سران باشگاه استقلال خوزستان موجب شد تا این دو نفر، زودتر از سایر بازیکنان جدا شوند.
او این روزها در تمرینات فجرسپاسی تحت نظر پیروز قربانی، خودش را برای فصل جدید آماده میکند و برای به نمایش گذاشتن تواناییهای فنی خود کاملا آماده است. در چنین شرایطی، با محمود مطلقزاده، هافبک جدید فجریها در «فوتبال 360» گفتوگو کردیم و با او درباره شرایط تمرینات فجر، کار کردن با پیروز قربانی و مشکلات استقلال خوزستان، صحبت کردیم.
*چه شد که با فجر سپاسی به توافق رسیدی؟
من با یکی از اعضای کادر فنی فجر و دستیاران آقای قربانی از مدتی قبل ارتباط داشتم و با من در اوایل تماس گرفتند. من هم گفته بودم که اگر شرایط به گونهای بود که در استقلال خوزستان نمانم و جدا شوم، حتما به این تیم میآیم. به هر حال من به آنها قول داده بودم و 3-2 پیشنهاد دیگر هم از باشگاههایی مثل پیکان، مس رفسنجان و ملوان هم داشتم اما پای حرفم ماندم.
*کار کردن با پیروز قربانی چطور است؟
من بازیکن آقای قربانی هستم و تعریف و تمجیدهای من شاید جالب نباشد اما واقعیت این است که کار کردن با او خیلی لذتبخش است. او برای کاری که میکند و هدفی که دارد، برنامهریزی کاملی دارد و آن چه را که میخواهد را به صورت کامل میداند. واقعا کار کردن با ایشان اتفاق خوبی است که برای من افتاده و آقای قربانی یکی از نفراتی است که در طی سالهای آینده، تیمهای بزرگ لیگ برتری برای داشتن او رقابت خواهند کرد.
*همه اینها نشان میدهد که فجر برای رقابتهای لیگ بیستوپنجم هدف خاصی دارد.
واقعیت این است که احساسی که نسبت به این استان فارس و شهر شیراز دارم، همه با هم متحد هستند و هدفشان با فجر مشخص است. از کادرفنی، سرمربی و مدیر تیم گرفته تا استاندار، مردم و دیگر نفرات همه هدفشان این است که تیم فجر را به جایگاه واقعیاش برگردانند. ما به هر حال میدانیم که فجر چه قدمتی دارد و از تیمهای خاص فوتبال ایران است. این تیم امید شهر شیراز است و هر نتیجهای بگیرد، مردم نسبت به آن احساس به خرج میدهند. انشالله بتوانیم آن چه میتواند مردم را از من راضی کند را به نحو احسن انجام دهیم تا مردم را خوشحال کنیم. در این مدت از مردم خیلی احساسات مثبتی گرفتیم و تمرینات پر فشاری که داریم، برای این است که کادر فنی و بازیکنان تیم ما، همگی میخواهیم این تیم را به موفقیت برسانیم. ما میخواهیم همین روند را ادامه دهیم تا انشالله در فصل جدید هم نتایج خوبی داشته باشیم و حال مردم این استان را خوب کنیم.
*کمی به عقب برگردیم و در خصوص مسائل استقلال خوزستان هم صحبت کنیم. به هر حال کاپیتان این تیم، بودی. چه شد که اصلا جدا شدی؟
سناریویی که در استقلال رخ داد، مجموعهای از اتفاقاتی بود که در هیچ منطقی جا ندارد. داستان این باشگاه از زمانی شروع شد که سرمربی سابق تیم ما که یکی از گزینههای بهترین مربی ماه و نیمفصل در ایران از نظر «فوتبال 360» و دیگر سایتها بود، در نیمفصل دوم شرایطی برایش به وجود آوردند که نماند و تیمش را ترک کند. اگر میماند، هم ما نتایج بهتری میگرفتیم و رتبه تیم ما تک رقمی میشد، هم خودش کارنامه بهتری ثبت میکرد. شرایطی که درست کردند خیلی سخت بود و با تمام سختیهایی که به وجود آمد باز هم پای تیم ما ماند. نبود امکانات، نبود حامی، فاجعه مالی و زمین تمرین و کلی مشکل دیگر که واقعا نمیدانم میشود همه را الان گفت یا خیر. این مشکلات از شروع فصل بود و البته خیلی از رسانهها و حتی خود سایت فوتبال 360 بارها و بارها دربارهاش گزارش منتشر کرد. من خودم همه آنها را دیدم. رسانههای خارج از استان واقعا دلسوزانه همراه ما بودند. مشکل پرواز، مشکلات بازیکنان خارجی و پرداختیها هم قصههای خودش را دارد. اکنون 11 نفر اصلی تیم که رفتند، خارجیها که همان پایان فصل رفتند و حتی تعویضیهای مهم تیم که در اولویت ورود به زمین بودند هم رفتند. بازیکنان زیر 21 و 23 سال تیم هم رفتند. بازیکنان در این سن و سال، با خودشان میگویند که میتوانیم در ترکیب ثابت قرار بگیریم و بیشتر بازی کنیم اما آنها هم دیدن شرایط استقلال خوزستان، شرایط ماندن نبود. هیچکس نمیتوانست بماند و خیلیها به من زنگ زدند و از من برای ماندن و رفتنشان نظر خواستند. واقعیت این است که در باشگاه استقلال خوزستان، جایی برای ماندن نگذاشتهاند!
وقتی بیشتر از 3-2 بازیکن، از شرایط این تیم ناراضی هستند یعنی یک جای کار مشکل دارد. 18 بازیکن از یک تیم جدا شدهاند و این یعنی یک فاجعه در تیمداری. به هر حال در خوزستان، یک سانسور رسانهای وجود دارد و اجازه نمیدهند صدای بازیکنان و افراد باشگاه به جایی برسد. به نظر من، تمام این اتفاقات -از جدایی سرمربی خارجی تا کنار گذاشتن بزرگان تیم و حالا خروج گسترده بازیکنان- همگی نتیجه مدیریت نادرست است. هیچ بازیکنی تمایلی به ادامه همکاری با استقلال خوزستان ندارد. حتی دوستانی که با من تماس گرفتهاند، گفتهاند باشگاه به آنها پیشنهادهای مالی قابل توجهی داده است، اما به قول خود بازیکنان، اگر این امکانات وجود داشت، چرا به بقیه بازیکنان در فصل قبل ندادند؟
*در نتیجه این یک مشکلی است که کل تیم تجربه کردهاند.
بازیکن یک فصل زحمت میکشد و با سختیها میسازد اما چرا یک باشگاه باید قبل از پایان لیگ، نامه بزند و تیم را جریمه کند؟ بازیکنانی که با چنگ و دندان، بدون امکانات، بدون چمن تمرین، بدون سرمربی خوب و هزار و یک مورد تیم را نگه داشتند، را چطور 30 درصد جریمه میکنید؟ وقتی این کار را میکنید یعنی میخواهید از بازیکن سو استفاده کنید و حالا یک باشگاه نتیجهاش را گرفته و در لیگ مانده، بازیکن را فراری میدهد. این مسئله مدیریت نیست، این بیشتر ناکارآمدی مدیریت است. هیچ بازیکن شایستهای حاضر نیست در استقلال خوزستان کار کند و من هم که اهل خوزستانم و اولویتم تیم شهرم هست هم دوست ندارم با آن نفرات و آن کادر دیگر کار کنم. دیگر بازیکنان مثل آقای گوهری، بابایی و دیگر نفرات هم واقعا حق داشتند.

*پس این مشکلات با جدایی میودراگ بوژوویچ بیشتر شد.
وقتی سرمربی خارجی رفت، تمام بار مسئولیت تیم به روی گردن بازیکنان افتاد. با تمام این مشکلات، تیم را نگه داشتیم و 4-3 هفته زودتر بقای لیگ را قطعی کردیم تا هوادار این تیم نگران نباشد. دقیقا من، آقای محمد آبشک و علی هلیچی زحمتهای زیادی کشیدیم اما دقیقا به محض قطعی شدن بقای ما در لیگ، ما را کنار گذاشتند. این بیاحترامی به من نبود، بیاحترامی به مردم خوزستان بود چون آنها بودند که هفته بعد به من لطف داشتند و در ورزشگاه من را تشویق کردند. باشگاه به مردم خوزستان مخالفت کرد چون آن مردم دلسوز تیم بودند ولی مسئولان باشگاه نه. این لطف مردم خوزستان است که نسبت به من دارند. من همیشه اولویتم ماندن در تیم شهرم و استقلال خوزستان است اما ببینید چه کاری کردند که من همان روز اول تصمیم گرفتم بروم.
این را میخواهم خود مردم هم تصور کنند. در هر کاری، شما فردا به محل کارتان بروی و ببینی 18 نفر از همکارانت، جدا شدهاند، در خصوص مدیریت چه فکر میکنی؟ یعنی مسئولتان یا اداره شما مشکل دارد. این مشکل یک نفر نیست، مشکل این همه بازیکن است. کلی از بازیکنان فسخ یک طرفه کردند. در جامعه ورزشی فوتبال ایران برای اولین بار چنین اتفاقی افتاده. در طی این همه سال، علیرضا بیرانوند که فسخ یک طرفه کرده هنوز پروندهاش نامعلوم است اما ببینید چه اتفاقاتی در خوزستان افتاده. 18 بازیکن ایرانی و 4 بازیکن خارجی فسخ کردند، بیفوما هم که قصه خودش را دارد.
*ماجرای تیوی بیفوما چیست؟
اتفاقی که برای بیفوما افتاد، چیزی بود که فقط از مدیریت باشگاه استقلال خوزستان برمیآمد. من نمیتوانم ریز جزییات را بگویم چون میتوانند من را بابتش بازخواست کنند. ماهیت اصلی این داستان این است که بیفوما قراردادی دو ساله با باشگاه استقلال خوزستان امضا کرد و در نیمفصل، پیشنهاد 350 هزار دلاری داشت که اگر قبول میشد، خیلی به تیم کمک میشد. پرسپولیس، استقلال و سپاهان هر سه تیم مدعی فوتبال ایران، بیفوما را میخواستند. این باشگاه حاضر نبود مابقی قرارداد تیوی بیفوما را پرداخت کنند و این بازیکن به صورت آزاد از استقلال به پرسپولیس رفت و هیچ سودی به تیم ما نرساند. هر کسی یک ذره از مدیریت بلد باشد، میداند که بیفوما بازیکنی است که خواهان در فوتبال ایران، امارات و کشورهای دیگر زیاد دارد و برای باشگاهی مثل استقلال خوزستان، میتواند درآمدزا باشد. بیفوما با هر مبلغی از تیم جدا میشد، به مسائل مالی باشگاه کلی کمک میکرد و از نظر نقل و انتقالاتی، از نظر قرارداد سرمربی و بازیکن و هزار و یک مشکل دیگر میشد به تیم کمک شود. این یعنی ناکارآمدی مدیریت. این یعنی شما در جایی که کار میکنید، مدیریت کردن بلد نیستید که من دلیلش را نمیدانم.

