ترکیب لیورپول بیش از حد تغییر نکرده؟/ چشمانداز رویایی اما پرخطر سرخها
به گزارش فوتبال ۳۶۰، لیورپول بدون انجام خرید خاصی در تابستان گذشته به عنوان قهرمانی رسید و حالا به گونهای که معمولاً انتظار نداریم با انجام خریدهای متعدد ترکیب اصلی را تغییر میدهد. جاناتان ویلسون، ستوننویس مشهور گاردین به تحلیل اوضاع تیم پرداخته و چکیدهای از مقاله او را مشاهده میکنید.
فلوریان ویرتز، هوگو اکیتیکه، میلوش کرکژ، جرمی فریمپونگ و به زودی احتمالاً الکساندر ایساک! باب پیزلی همیشه میگفت بسیار حیاتی است از یک موقعیت قوی شروع به ساختن کنید و لیورپول در تابستان قطعاً این کار را انجام داده.
اگر ایساک به لیورپول بپیوندد، هزینههای نقل و انتقالات تابستانی این تیم به حدود ۴۰۰ میلیون پوند خواهد رسید که دومین رقم بالای پرداختی توسط یک باشگاه در یک پنجره نقل و انتقالات خواهد بود (پس از چلسی در تابستان ۲۰۲۳)؛ عدم خرید بازیکن در تابستان گذشته به همراه فروشهای هوشمندانه، فضای قابل توجهی را در قوانین سود و پایداری برای آنها ایجاد کرده.

اگر در مرسیساید هیجانی بابت این چشمانداز وجود دارد، قابل درک است. لیورپول ناگهان گزینههایی تهاجمی در اختیار دارد که شاید هیچ باشگاهی در لیگ برتر از زمان روزهای اولیه حضور رومن آبراموویچ در چلسی نداشته. چنانچه بازیهای پیشفصل معیار باشند به نظر میرسد تغییر از سیستم ترکیبی ۳-۳-۴ / ۱-۳-۲-۴ فصل گذشته به یک چینش کامل ۱-۳-۲-۴ آشکارتر رخ خواهد داد؛ با حضور محمد صلاح، ویرتز و خاکپو در پشت یک مهاجم نوک؛ در حال حاضر اکیتیکه و شاید بعداً ایساک.
یک حس واضح از تسلط کامل آرنه اسلوت بر تیم وجود دارد زیرا تغییرات یورگن کلوپ در خط حمله کنار گذاشته شده. این به خودی خود باید برای هواداران لیورپول هیجانانگیز باشد. اگر او توانست با بازیکنان یک مربی دیگر، قهرمان لیگ شود و تیم آنها را به شکلی که فصل گذشته بازی میکرد، اداره کند، با بازیکنان خود چه خواهد کرد؟ این هیجانانگیز است و حس یک عصر جدید برای لیگ برتر وجود دارد. نبرد دیگر بین منچسترسیتی و لیورپول یا آرسنال نیست و به نبردی بین لیورپول و شاید ۳ رقیب تبدیل شده؛ اگر عملکرد چلسی در فینال جام جهانی باشگاهها نشانهای از اوجشان باشد.
فوتبال اما یک بازی بسیار پیچیده است. هیچ چیز هرگز به سادگی آنچه به نظر میرسد، نیست. با هر تغییری، شک و تردید به وجود میآید. در این دوران که بسیاری از مربیان یک فلسفه و یک ایدهآل افلاطونی از بازی دارند، اغلب موفقترین تیمها، یک تنش و تغییر را در خود جای دادهاند.

اسلوت با بازیکنان کلوپ پیروز شد. آرسن ونگر برخی از بهترین فوتبالهای خود را در آرسنال بر اساس پایههای جورج گراهام ساخت. پپ گواردیولا سرانجام پس از ورود ارلینگ هالند، قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شد. عدم تمایل او به مشارکت در خط میانی یک نقطه تفاوت قابل توجه با مهاجمان نوک قبلی گواردیولا بود. تجلی خالص یک نظریه بدون اصطکاک اغلب کمتأثیرتر و شاید قابل پیشبینیتر از سیستمی است که از طریق سازش ساخته شده.
این یک نگرانی مبهم و انتزاعی است و بیشتر به مورخان آینده مربوط میشود تا اکنون. در هر صورت، انتقاد از یک مربی به دلیل شکل دادن به یک تیم بر اساس مدل فوتبالی خودش، پوچ خواهد بود اما نگرانیهای فوریتری وجود دارد. اولاً، با انجام احتمالاً ۵ خرید بزرگ آیا لیورپول بیش از حد و به صورت یکجا تغییر کرده است؟
هر نقل و انتقال یک خطر است اما تغییر تقریباً نیمی از تیم به صورت همزمان، این خطر را چندین برابر میکند. هرچند صحبت در مورد درگذشت دیوگو ژوتا از نظر عواقب آن برای ساختار تیم شاید ناخوشایند باشد اما باشگاه با آن روبهرو بوده. به نظر میرسد لیورپول با حساسیت زیادی در کمک به بازیکنان برای کنار آمدن با غم و اندوه خود عمل کرده.علاوه بر این به صورت ناگهانی به خرید یک مهاجم نوک نیاز داشتند.

ممکن است بازیکنان جدید بلافاصله با هم هماهنگ شوند اما کاملاً منطقی است انتظار داشته باشیم این فرآیند یکپارچهسازی چند هفته طول بکشد. هر چه بازیکنان بیشتری به تیم اضافه شوند، این فرآیند احتمالاً طولانیتر خواهد بود و این میتواند به قیمت چند امتیاز برای لیورپول تمام شود. این امتیازات در یک رقابت فشرده برای قهرمانی، میتواند حیاتی باشد. لیورپول شاید فصل گذشته از روند معکوسی بهره برد. شروع سریعی داشت و در ۱۳ بازی اول خود زیر نظر اسلوت ۱۱ بازی را برد؛ بخشی از این موفقیت به دلیل عدم خرید بازیکن در تابستان بود؛ هیچکس (به جز فدریکو کیزا) مجبور به انطباق با محیط و همتیمیهای جدید نشد.
حالا سؤال تعادل مطرح میشود. جرل کوانسا فروخته شده وجو گومز در باشگاه مانده. مشکلات مصدومیت او به این معنی است که نمیتوان روی او حساب کرد. ابراهیما کوناته سابقه مصدومیت خیلی خوبی ندارد و ویرجیل فندایک ۳۴ ساله شده. تیم احتمالاً کمبود یک مدافع میانی دارد.

شاید گاهی از یک هافبک در خط دفاع ۴ نفره استفاده کنند و از مالکیت توپ به عنوان یک ابزار دفاعی (به شکلی که بارسلونا با خاویر ماسکرانو انجام میداد) بهره ببرند اما به نظر میرسد این ترفند فقط در بازی مقابل حریفان محتاط قابل استفاده است.
۴ مهره خط حمله به علاوه ۲ مدافع کناری جدید، بسیار تهاجمی به نظر میرسند. این، مسئولیت دفاعی بیشتری را بر روی دوش زوج خط میانی گراونبرخ و الکسیس مکآلیستر قرار خواهد داد.
نقش صلاح میتواند به طور قابل توجهی تغییر کند. او همیشه با یک مهاجم نوک که فضا را برای او خالی میکرد تا از سمت راست به داخل حرکت کند، بهترین عملکرد خود را داشت. اکیتیکه و ایساک هر 2 بازیکنان پویا و فعالی هستند اما هر 2 مهاجم نوک محسوب میشوند. آنها مانند فیرمینو، دیاس و ژوتا تسهیلگر کار صلاح نیستند. با توجه به اینکه ویرتز احتمالاً به عنوان شماره ۱۰ بازی خواهد کرد، فضای واضحی برای عقب آمدن اکیتیکه یا ایساک وجود ندارد.

این البته مساله بزرگی نیست؛ هیجان خریدها، ریشه در امکانات ناب و دستنخورده برای موفقیت دارد اما احتمال شکست به شکل اجتنابناپذیری با آن همراه است. عدم قطعیت ۵ خرید جدید به لیورپول اجازه میدهد رؤیاپردازی کند اما آنها را در معرض شک و تردید هم قرار میدهد.

