اگر نمیتوانی کسی را شکست دهی؛ او را به تیم خودت بیاور!
به گزارش فوتبال 360، اگر نمیتوانی کسی را شکست دهی؛ او را به تیم خوت بیاور! این گزاره را شاید جنگجویان باستانی اولین بار بر زبان آورده باشند و آن را وسیلهای برای نجات و پیروزی در کارزار مورد بهرهبرداری قرار داده باشند. گزارهای که از میان روزهای دور و شبهای نقش بسته بر دورترین زوایای تاریخ در کشمکش اسبها و شمشیرها زنده مانده، مراحل مختلف توسعه بشر را پشت سر گذاشته، از شمشیر به اسلحه، از اسلحه به رسانه و از میدانی به میدان دیگر با بازتعریف در میدان جدید دوام آورده و به آوردگاه مستطیل سبز رسیده است. فوتبال هم با تعیین قانون، امکان جابهجایی مهرهها بین تیمها این گزاره را قدر میداند و قدردان تجربیات جنگجویان باستان است. شب سردی بود در جایی دور از نوکمپ و حتی دور از خانه رقیب! صف مهرههای تیم محکوم به نابودی هم کم و کسر قابل توجهی احساس نمیکرد و اسطورهای را در بهترین روزهایش در اختیار داشت. با این حال آن شب هر چه تگرگ و بارش ناملایم آسمان بود بر سر آبی و اناریها خراب شد. آبی را باختند و اناری را هم رنگ و رو رفته دیدند و در نهایت خونی بر زمین بر جای ماند از پیکر در هم کوفته و شکسته و زخمی بارسلونا! متهم ردیف اول این جنایت 8 گله هم روی نیمکت غول مونیخی فوتبال آلمان با چهرهای مصمم، به فتح بزرگ و شاهکارش مینگریست؛ به شخصیت نابود شده بارسلونا! بارسلونا نتوانست فلیک را شکست دهد و حتی نتوانست ذهنیت شکست خورده در مقابل فلیک را فراموش کند. بارسا در مقابل خاطره مرد آلمانی هم یارای مبارزه نداشت. کسی را که نمیتوانستند شکست بدهند، به تیم خودشان آوردند. اینگونه تیم اسپانیایی بعد از سالها دوباره قرار است رنگ نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا را ببیند!
سالهای رکود
بایرن مونیخ با هدایت هانسی فلیک طوری بارسلونا را از لیگ قهرمانان اروپا ترسانده بود که این تیم پس از آن شکست تاریخی دیگر جسارت حضور در نیمهنهایی را پیدا نمیکرد. آخرین بار به یکچهارم نهایی هم رسیده بودند و توانایی کارهای بزرگ را هم داشتند اما شکستی 4 گله مقابل پاریسنژرمن نشان داد در پیکر این تیم هنوز ترس از یکچهارم نهایی زنده است و این مرحله تن آبی و اناریها را با خاطره زلزلهای 8 ریشتری میلرزاند. سالهای رکود و دوری از ادعای قهرمانی اروپا خیلی کند سپری شد. بارسا یک فصل قبل از آن فاجعه بزرگ به نیمه نهایی رسید. در سال 2019! اکنون در 2025 هستیم و 6 سال در فوتبال به معنی عبور یک نسلی و روی کار آمدن و حتی شکوفایی نسلی دیگر است. با این حال سالهای رکود و دوری از جمع 4 تیمی بهترینهای قاره سبز با همان تئوری باستانی به اتمام رسید.
تغییر نقش اصلی
چه کسی سطر به سطر غیرمنتظره نمایش مستطیل سبز را اینگونه مینگارددو زمینهساز داستانها میشود؟ میگویند فوتبال یک نمایش کامل است اما بگذارید در این قاب فوتبالی و برای فوتبال دوستان ادعا کنیم فوتبال الهامبخش نمایشهاست. شاید حتی نمایشها در دنیای جدید، وامدار مستطیل سبز باشند. فوتبال بداههای است و در لحظه نوشته اجرا میشود و شایسته اسکاری به نظر میرسد که همه جزئیات برندگان این جایزه را در حد تمام و کمال دارد. اگر برای کارگردانها و نویسندگان فیلمنامهها دشوار است تغییر یک شخصیت و تغییر نقش یک عنصر داستان را پشت دوربین ببرند یا حتی به رشته تحریر در بیاورند، برای فوتبال این امری طبیعی و حتی در برهههای تاریخ تکراری است. قاتل ترسناک آبی و اناریها در خلال این فیلم سینمایی جذاب چند ساله، تغییر نقش داد. این بار در قامت پدری دلسوز برای موفقیت و برای رهاندن بارسا از گره قتل چند سال پیش دست به کار شد و هانسی فلیک خیلی زود و در اولین فصل کار در اسپانیا بدهی بزرگش به هواداران بارسا را با عبور از یکچهارم نهایی و خاک کردن آن خاطره دلخراش پرداخت. نقش اصلی داستان تغییر کرد چون بارساییها به تئوریها و گزارههای باستانی رو آوردند و خودشان هم باید قبول کنند اینگونه و مبتنی بر این عبارت در نیمهنهایی هستند؛ اگر نمیتوانی کسی را شکست دهی، او را به تیم خوت بیاور! فلیک هم بایرن را برای بارسلونا شکست داد و هم ترس از یک چهارم نهایی را از خاطره این باشگاه زدود. فلیک همه طلسمهای بافته شده به دست خودش را در کمترین زمان ممکن باز کرد. هانسی قهرمان اصلی داستان جذاب این روزهای آبی و اناریهاست!
*حسین سعیدی نیکو